هـمـه با هــم

برای فــردای ایتـــام

اخبار

امام حسین (علیه السلام)

 سیمای امام حسین(ع) در احادیث پیامبر اعظم(ص)

«ألْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ سَیِّدا شَبابِ أهْلِ الْجَنَّةِ؛ حسن و حسین، سید جوانان اهل بهشتند».

«حُسَینٌ مِنّی وَ أَنَا مِنْ حُسَینٍ؛ حسین از من است و من از حسینم».

«اَنَا سِلْمٌ لِمَنْ سالَمْتُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبْتُمْ؛ من با هر کس که با شما (حسن و حسین(ع)) در صلح باشد، در صلح و سازشم و با هر کس با شما در جنگ باشد، در جنگم».[1]

حُسَینٌ مِنّی وَ أَنَا مِنْ حُسَینٍ أَحَبَّ اللهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیناً، حُسَینٌ سِبْطٌ مِنَ الْأَسْباط. [2]

حسین از من است و من از حسینم. خدا دوست دارد کسی که حسین را دوست دارد. حسین سبطی از اسباط است.

«مَنْ أحَبَّنِی فَلْیُحِبُّ هذَیْن؛ هر کس مرا دوست دارد، باید این دو را (حسن و حسین(ع)) را دوست بدارد».

l فضیلت دوستی امام حسین(ع) و نکوهش دشمنی با آن حضرت

اَلْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ مَنْ أَحَبَّهُما فَفِی الْجَنَّةِ وَ مَنْ أَبْغَضَهُما فَفِی النّارِ.[3]

هر کس حسن و حسین را دوست بدارد، در بهشت است و هر کس آنها را دشمن بدارد، در آتش است.

أَنَا وَ عَلِیٌّ وَ فاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ یَوْمَ الْقِیامَةِ فِی قُبَّةٍ تَحْتَ الْعَرْشِ.[4]

من، علی، فاطمه، حسن و حسین روز قیامت در یک قبه زیر عرش هستیم.

پیامبر، حسن را بر ران راست و حسین را بر ران چپ نشاند، سپس دست بر سر آنها گذارد و فرمود: «اَلّلهُمَّ اِنّی اَسْتَوْدِعُهُما اِیّاکَ وَ صالِحَ الْمُؤمِنینِ؛ (خدایا، من این دو صالح المؤمنین (علی(ع)) را نزد تو به ودیعه سپردم».[5]

l احادیث امام حسین(ع)

ناتوان ترینِ مردم کسی است که از دعا کردن واماند و بخیل ترینِ مردم کسی است که در سلام دادن بخل ورزد.[6]

هرگاه آشفتگی و بلا به عاقلی روی آورد، اندوه خود را با دوراندیشی می زداید و برای چاره جویی، در خانه عقل را می کوبد.[7]

عقل جز از راه پیروی حق، به کمال نمی رسد.[8]

هر کس این پنج چیز را نداشته باشد، (از زندگی خود) بهره چندانی نمی برد: عقل، دین، ادب، شرم و خوش خلقی.[9]

شریف ترین مردم کسی است که پیش از اندرز دیگران پند گیرد و پیش از بیدارباش دیگران، خود بیدار شود. [10]

امام حسین(ع) در تعریف برترین عبادت می فرماید:

جمعی، خدا را از شوق بهشت می پرستند؛ این عبادت سوداگران است. گروهی خدا را از بیم دوزخ می پرستند؛ این عبادت بردگان است و برخی خدا را از روی شکر و قدرشناسی می پرستند که این عبادت آزادگان و بهترین عبادت است. [11]

از امام حسین(ع) پرسیدند: «ادب چیست؟» فرمود: «این است که از خانه خود بیرون آیی و با هیچ کس برخورد نکنی، مگر آنکه او را برتر از خود ببینی».[12]

آن کس که بخشش تو را پذیرد، تو را در جوانمردی کمک کرده است. [13]

شکرگزاری تو بر نعمت پیشین، نعمت تازه را سبب می شود.

هر کس از تدبیر بازماند و از چاره ها ناتوان گردد، مدارا، کلید (گره گشای مشکلات) اوست.[14]

امام رضا(ع) از امام حسین(ع) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «هر کس دوست دارد اجل او تأخیر افتد و روزی اش فزونی یابد، باید صله رحم انجام دهد».[15]

سیدالشهدا(ع) می فرماید: «ای فرزند آدم! تو همانند روزها هستی؛ هر روز که بگذرد، بخشی از تو رفته است».[16]

«بدترین اوصاف زمامداران، ترس از دشمنان و بی رحمی بر ناتوانان و خودداری هنگام بخشش است».[17]

«هر کس خدا را آن گونه که حق پرستش اوست، بپرستد، خدا به او بالاتر از آرزوها و کفایتش ارزانی می کند».[18]

 

 

 

 

 

 

میلاد آفتاب

فاطره ذبیح زاده

خداوند در حدیث لوح می فرماید:

حسین(ع) را گنجینه دار وحی خود قرار دادم و او را با شهادت گرامی داشتم و زندگی اش را سعادتمندانه پایان دادم. او برترین شهید است و والاترین جایگاه را دارد. کلمه تامّه خود را با او قرار دادم و محبت کامل را نزد او نهادم و عترت او را معیار پاداش و کیفر شناختم.[19]

آفتاب وجود مبارک سیدالشهدا، روز پنج شنبه، سوم شعبان سال چهارم هجرت، از مشرق دامان فاطمه زهرا(س) و در خانه امیرالمؤمنین علی(ع) طلوع کرد. ایشان 57 سال زیست که هفت سال آن در دوران حیات رسول خدا(ص) سپری شد. سی سال در خدمت امیرالمؤمنین علی(ع) بود. ده سال را نیز در دوران امامت برادر بزرگوارش، امام حسن مجتبی(ع) گذراند و ده سال هم عهده دار مسئولیت سنگین امامت بود. دوران امامت امام سوم، با حکومت پلید معاویه و پس از آن، پسرش، یزید هم زمان شد. در دوران معاویه، به دلیل فراهم نبودن شرایط لازم برای قیام، امام حسین(ع) نیز مانند برادرش امام حسن(ع)، به پیمان صلح پای بند ماند و قیام نکرد. البته وجود موانع بر سر راه قیام آن حضرت سبب نشد که امام در برابر بدعت ها و بیدادگری های بی شمار معاویه سکوت کند، بلکه در آن شرایط خفقان بار، تا آنجا که در توان داشت، با ستم های معاویه مخالفت کرد؛ چه با نوشتن نامه های اعتراض آمیز و چه با سخنرانی های کوبنده در مراسم حج برای مخالفت با دستگاه اموی.

با مرگ معاویه و آغاز حکومت یزید، شرایط قیام حسینی فراهم شد. عوامل زمینه ساز این قیام عبارت بودند از: مخالفت با بیعت یزید؛ دعوت کوفیان از امام حسین(ع) و ضرورت امر به معروف و نهی از منکر. عامل سوم، مهم تر از دو عامل دیگر بود؛ یعنی اگر یزید از امام بیعت نمی خواست و کوفیان هم آن حضرت را به قیام دعوت نمی کردند، باز هم به دلیل عامل سوم که به بیان خود امام، انگیزه آن حضرت برای قیام بود، این قیام خدایی صورت می گرفت.

برخی آثار ارزشمند و ماندگار قیام امام حسین(ع)[20]

1. بالا رفتن مقام آن حضرت در پیشگاه خداوند متعال؛

2. نجات اسلام و جاودانه ساختن شریعت و قرآن؛

3. بیداری شعور دینی و زنده کردن ویژگی های انسانی در اجتماع؛

4. برانگیختن عواطف و احساسات نسبت به خاندان نبوت که عامل سعادت است؛

5. تأسیس مکتب عالی و همگانی تعلیم و تربیت که از نتایج مراسم سوگواری و عزاداری سیدالشهداست؛

6. محکومیت بنی امیه نزد مسلمانان و دیگر ملل که به شورش ها و انقلاب های ضد اموی انجامید؛

7. ایجاد تحول فکری در مورد حکومت؛ امام با این اندیشه نادرست و خطرناک که اطاعت از هر حکومتی، حتی حکومت معاویه و یزید، واجب است، مبارزه کرد و نشان داد حکومتی واجب الاطاعت است که برپاکننده عدالت اسلامی و مجری احکام قرآن باشد؛

8. ایجاد واکنش جاودانه در برابر ستم و بی عدالتی.

اثر جاوادنه جهاد امام حسین(ع) در تاریخ این است که همواره الگو و نیروبخش مجاهدان راه حق و حامیان خیر و عدالت است.

حسین(ع) در نگاه پیامبر

زهرا اکافان

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست

 

 

 

 

این چه شمعی است که جان ها همه پروانه اوست

 

 

 

 

 

امام حسین(ع) نزد پیامبر اکرم(ص) مقامی والا داشت، به گونه ای که پیامبر او را محبوب و فرزند خود می خواند و می فرمود: «حسین از من است و من از حسینم.»[21] همچنین می فرمود: «خدایا، هر کس که حسین(ع) را دوست دارد، دوست بدار»[22] یا «هر کس به حسین(ع) مهر ورزد، مرا دوست داشته و هر که او را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است».[23]

رسول گرامی اسلام بارها فرمود: «خدا مرا امر کرده است که حسین و دوستانش را دوست بدارم.»[24] گاهی نیز محبتش را این گونه اظهار می فرمود: «خدایا! من حسن و حسین(ع) را دوست دارم. تو نیز آنها را دوست بدار و هر کس آنها را دشمن دارد، دشمن بدار».[25]

همچنین از پدر امت، حضرت محمد(ص) نقل شده است: «حسن و حسین(ع)، گل های من از دنیا هستند».[26] گاهی نیز می فرمود: «این دو، گل های من در دنیا هستند. هر کس مرا دوست دارد، حسن و حسین(ع) را نیز دوست دارد».[27]

در روایت است که رسول خدا(ص) به امام حسین(ع) فرمود: «پسرم! تو چون جگر منی. خوشا به سعادت کسی که تو و ذریه تو را دوست دارد. پس وای بر قاتل و کشنده تو».[28]

پیامبر بارها حسن و حسین(ع) را سرور جوانان اهل بهشت معرفی کرد[29] و فرمود: «هر کس که دوست دارد دو سرور جوانان اهل بهشت را ببیند، به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نگاه کند».[30]

امام حسین(ع)، مصداق عترت،[31] اهل کساء،[32] کلمه طیبه[33] و صالحین[34] است.

برکت های قیام سرخ

زهرا اکافان

درس آزادی به دنیا داد رفتار حسین

 

 

 

 

بذر همت در جهان افشاند افکار حسین

 

 

«گر نداری دین به عالم، لااقل آزاده باش»

 

 

 

 

این کلام نغز می باشد ز گفتار حسین

 

 

«مرگ با عزت ز عیش در مذلّت بهتر است»

 

 

 

 

نغمه ای می باشد از لعل گهربار حسین[35][36]

 

 

 

 

 

سخن از خدمات رادمردی است که نه فقط بزرگ ترین قهرمان عرصه های حماسه و خون و قیام، بلکه نماد صبر، مقاومت، رشادت و شجاعت برای تحقق بخشیدن به احکام نورانی اسلام است.

امام حسین(ع) در برهه ای از زمان، در عصر تاریکی و خفقان دوران حکومت اموی، برای نجات اسلام و ایجاد حکومت صالح اسلامی، آگاهانه به پاخاست و با نثار خون خود، طومار حکومت ضددینی بنی امیه را در هم پیچید.

 

قیام او سرآغاز بسیاری از حرکت های حق خواهانه و پیدایش خط جدیدی در حمایت و احیای اسلام شد. بسیاری از حوادث تاریخی در این جهان پهناور، به ویژه در جغرافیای جهان اسلام، در حرکت عاشورا ریشه دارد. خونی که از وجود حق حسین(ع) به پای نهال اسلام جاری شد، همچون آب حیات و مُرکّب پربرکتی بودکه آن نهال را بارور کرد و تاریخ معنویت و انسانیت را نوشت.

کلام جان بخشش، هنوز در گوش تاریخ طنین انداز است که فرمود: «اگر مسلمان نیستید، لااقل آزاده باشید».[37]

شاعر با بهره از این کلام نغز و پرمغز، چنین سروده است:

گر شما را به جهان دینی و آیینی نیست

 

 

 

 

لااقل مردم آزاده به دنیا باشید

 

 

 

 

 

اگر امام حسین(ع) با مفاسد بنی امیه مبارزه نمی کرد، فهم حقیقت اسلام ممکن نبود و از جنایت های خاندان اموی پرده برداشته نمی شد. اسلام سفیانی و معاویه ای بر حکومت اسلامی حاکم می گشت. اسلام، دین نیرنگ و فریب می شد و به اسم دین، فساد و شراب خواری همچنان ادامه می یافت. امام حسین(ع) با قیام خود، سدّی نیرومند برای نگهبانی دین پدید آورد و جان خود و فرزندانش را نثار کرد تا قداست اسلام و ارزش های راستین آن باقی بماند.

به راستی، قیام او سرآغاز جنبش تشیع و خون او، سرچشمه قیام های خونین حق جویانه است. امام حسین(ع) با شهادت خود، منطقی بی مانند به بشر آموخت: منطق بذل جان در راه احیای دین.[38]

نقش قیام امام حسین در گسترش و تحکیم فرهنگ اهل بیت(2)

بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است

 

 

 

 

که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است

 

 

حسین، مظهر آزادگیّ و آزادی است

 

 

 

 

خوشا کسی که چنینش مرام و آیین است

 

 

نه ظلم کن به کسی، نی به زیر ظلم برو

 

 

 

 

که این مرام حسین است و منطق دین است

 

 

ببین که مقصد عالی وی چه بود ای دوست

 

 

 

 

که درک آن سبب عزّ و جاه و تمکین است

 

 

ز خاک مردم آزاده بوی خون آید

 

 

 

 

نشان شیعه و آثار پیروی این است[39]

 

 

 

 

 

هر کس بر اساس عقیده و دیدگاه خود از جنبه های گوناگون به قیام باشکوه و تاریخی امام حسین(ع) توجه کرده است. از این رو، تفسیر و تعبیرهای بسیاری از این قیام شده است. قیام حسین بن علی(ع) داستان ظهور عالی ترین تجلیات روحی و معنوی انسان و کوچک شمردن همه مظاهر لذت های مادی، به خاطر معنویت است.

این قیام، حقانیت اسلام را روشن و حیات و بقای آیین الهی را تضمین کرد. به همین سبب گفته اند: «اگر منبع و رسول اسلام را محمد(ص) می دانیم، حسین(ع)، حماسه ساز و امضاکننده دوام و بقای آن است».[40]

آری، قیام حسینی آمیخته با شور و هیجان است، به گونه ای که شهادت حسین بن علی(ع) قبل از آنکه رخ دهد، اشک رسول خدا(ص) را جاری کرد.[41]

برخی خدمات امام حسین(ع) به اسلام

توجه دادن جامعه به نقش رهبری دینی و ویژگی های آن؛

احیای عمل به فریضه امر به معروف و نهی از منکر؛

احیا و اقامه نماز؛

برپایی آزمونی انسانی و جداسازی مؤمنان حقیقی از مسلمان نماها؛

مقدّم داشتن دین بر مال و جان و حفظ اصول؛

معرفی الگوی حق گرایی؛

حفظ حریم ها و قداست ها؛

جریان شناسی انحراف؛

ترسیم چهره زیباترین نوع مرگ؛

تقویت روحیه شهادت طلبی؛

بیان ارزش آزادی و آزادگی؛

ایستادگی در برابر دشمن تا پای جان (ظلم ستیزی).[42]

امام حسین(ع) و الگوی مصرف

امام حسین(ع)، در همه امور زندگی، اعتدال را رعایت می کرد و مردم را از گرفتار شدن در دام افراط و تفریط، به ویژه زیاده روی و اسراف برحذر می داشت.

درباره الگوی مصرف در سیره امام حسین(ع) می توان به این برخورد اشاره کرد: وقتی ایشان در یکی از مراسم های خانوادگی، پسر عمویش، عبدالله بن جعفر طیار را می بیند که بیشتر از حد معمول، اموال خود را می بخشد، به او اعتراض می کند و می گوید: «ای عبدالله! تو در بخشش اموال خود اسراف کردی».[43]

در بخشش هم اسراف نکنید!

مَثل معروفیه که می گه: «ذره ذره خیلی می شه، قطره قطره، سیلی.» اگه خوب دقت کنیم، به این حقیقت می رسیم که خداوند متعال نعمت های بسیاری رو در اختیار انسان قرار داده و دستور صحیح استفاده از او ن ها رو هم در قرآن کریم با صراحت بیان کرده است. برای مثال: «بخورید و بیاشامید، ولی اسراف و زیاده روی نکنید».[44]

شاعر می گه:

نه چندان بخور کز دهانت برآید

 

 

 

 

نه چندان که از ضعف، جانت درآید

 

 

 

 

حتی درباره انفاق و بخشش که این همه تأکید شده، باید جانب اعتدال رو رعایت کنیم، تا هیچ وقت درمانده نشیم.

عبدالله بن جعفر، پسر عمو و داماد امام حسین(ع) در یک مراسم خانوادگی، بیش از حد معمول، اموال خود را بذل و بخشش کرد. امام(ع) به او اعتراض کرد و فرمود: «ای عبدالله! تو در بخشش اموال خود اسراف کردی».[45]

خداوند در آیه 67 سوره فرقان می فرماید: «بندگان خوب خداوند کسانی هستند که در بخشش نه زیاده روی می کنند و نه کوتاهی، بلکه اعتدال را رعایت می کنند».

خداوند در آیات 26 تا 30 سوره اسراء، اسراف کنندگان را برادر شیطان می نامد.

 

 

 

 

گفتار مجری

حسین(ع) از پیامبر(ص) است

فاطره ذبیح زاده

ام فضل، همسر عباس، عموی پیامبر، شبی خوابی دید که اونو نگران کرد. خدمت پیامبر اومد و از حضرت خواست خوابش رو تعبیر کنه. ام فضل گفت: «خواب دیدم عضوی از اعضای شما در خانه من است... .» رسول خدا(ص) خواب اونو این طور تعبیر کرد: «دخترم، فاطمه(س) پسری به دنیا می آورد که تو از او نگه داری می کنی». طولی نکشید که امام حسین(ع) به دنیا اومد و اون حضرت رو برای نگه داری به ام فضل سپردن».[46]

شاید این خواب نشونه همون حدیث پیامبر بود که درباره فرزند عزیزش، حسین(ع) می فرمود: «حسین از من است و من از حسینم.» حسین، پاره تن رسول خدا(ص) بود و ادامه نسل روشن پیامبر خدا در سلاله پاک حسین(ع) قرار گرفته بود.

در بحارالانوار نقل شده است که وقتی امام حسین(ع) متولد شد، اون حضرت رو در پارچه سفیدی پیچیدن و پیش رسول خدا بردن تا اسمی برای او انتخاب کنه. در این هنگام، جبرئیل نازل شد و به پیامبر فرمود: «حق تعالی به تو سلام می رساند و می فرماید: چون علی(ع) نسبت به تو، مثل هارون است نسبت به موسی، پس نام پسر کوچک هارون را بر این کودک بگذار. نام او شبیر بود؛ تو به زبان عربی او را حسین بخوان».[47]

دل من در هوای دیدن دوست

 

 

 

 

خانه بر دوش می شود امشب

 

 

عالم از پرتو جمال حسین

 

 

 

 

پرنیان پوش می شود امشب

 

 

خانه مصطفی ز بال مَلَک

 

 

 

 

همه مفروش می شود امشب

 

 

 

 

 

بر اساس روایت ها، در جشن میلاد امام حسین(ع) ابوالائمه، سیدالشهداء فرشتگان زیادی شرکت کردن و به سرور و شادمانی پرداختن.

علامه مجلسی می نویسه:

ام سلمه گفت: برای حسین(ع) لباس بهشتی آوردند و پیامبر به او پوشاند. فرمود: این حلّه، لباسی است که پر جبرئیل و فرشتگان تار و پود آن را تشکیل می دهد. به حسینم می پوشانم و او را زینت می دهم که امروز روز زینت اوست و او را بسیار دوست دارم.[48]

زهی امشب که عالم غرق نور است

 

 

 

 

به هرکس بنگری، غرق سرور است

 

 

سرور معنوی پیداست هر جا

 

 

 

 

تجلای خدا پیداست هر جا

 

 

شب میلاد ثارالله آمد

 

 

 

 

جهان پردازِ عشق از راه آمد

 

 

 

 

 

ابی عبدالله، کنیه امام حسینه. پیامبر این کنیه رو برای ایشون انتخاب کرد. اباالائمه و اباالمساکین هم از دیگر کنیه های ایشونه. رشید، طیب، وفی، زکی، سید، سعید، التابع لمرضات الله، الدلیل علی ذات الله، الشهید بکربلاء و سیدالشهداء هم از لقب های اون حضرته. ولی معروف ترین لقبی که پیامبر خدا، امام حسین(ع) رو با اون خطاب می کرد، «سید شباب اهل الجنة» بود.

 

امشب به کف دل، دُرِ نایاب آمد

 

 

 

 

میلاد حسین، فخر احباب آمد

 

 

گویید به نوکران دربار حسین

 

 

 

 

خیزید و ادب کنید، ارباب آمد

 

 

 

 

 

امشب باید به دوستداران و عاشقان امام حسین(ع) تبریک ویژه گفت؛ اونایی که مصداق این حدیث گهربار رسول مهر و دوستی شدن: «هر کس من و این دو پسر (حسن و حسین) و پدر آنها را دوست بدارد، روز قیامت در صف من قرار خواهد گرفت».[49]

این حدیث پیامبر رو زیاد شنیدیم که «حسن و حسین، سید جوانان اهل بهشتند.» شیخ مفید از پیامبر خدا روایت می کنه که حضرت فرمود: «حسن و حسین، گوشواره های عرش الهی هستند. بهشت به خالق خود گفت: آیا ضعفا و فقرا را در من جای می دهی؟ خطاب شد: آیا خشنود نیستی که حسن و حسین، ارکان تو هستند. بهشت از این بشارت خداوند بر خود بالید و مانند عروسان فخرفروشی کرد».

نباید فراموش کرد که این همه محبت و سفارش پیامبر نسبت به امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، فقط به خاطر علاقه و مهر ساده پدرانه نبود، بلکه دلیل این همه عشق و این همه سفارش، کمالات ویژه این دو بود که آنها را محبوب خداوند کرده بود. حسین، چراغ هدایت و کشتی نجات امت معرفی شده. پیامبر در منزلت امام حسین(ع) فرمود: «کسی که دوست دارد محبو ب ترین فرد زمینی را نزد اهل آسمان ببیند، به حسین(ع) نگاه کند».[50]

امام حسین(ع) تنها، محبوب پیامبر نبود. استاد علائلی می گه: «اختلافی نیست در اینکه حسین، محبوب هر کس و برگزیده و پسندیده تمام قبایل و طبقات مردم بود. جاذبه او آن چنان در مردم نفوذ داشت که او را تقدیس می کردند و با دیده ای بالاتر از آنکه به دیگران می نگرند، به او نگاه می کردند».[51]

اون حضرت با مردم بود و در نهایت سادگی و تواضع با آنها زندگی می کرد. همه ساله پیاده به حج می رفت. در نماز جماعت حاضر می شد. به عیادت بیماران می رفت. دعوت فقیران رو می پذیرفت و خودش برای نیازمندان و بیوه زنان و یتیمان غذا می برد.

امام حسین از همون ابتدا، از شهادت خودش و آینده قیامش آگاه بود. همون طور که جدّش، پیامبر خدا، خبر شهادت اون حضرت رو از جبرئیل شنیده بود؛ لذا ابن ابی الحدید درباره اون حضرت می گه: «بزرگ مرد تاریخ که حمیت و غیرت و انتخاب مرگ زیر شمشیر را در برابر پستی و ذلت به مردم جهان آموخت، ابی عبدالله حسین بن علی بن ابی طالب بود».[52]

ابواسامه از امام صادق(ع) درباره تفسیر آیه «یا ایتها النفس المطمئنه...» پرسید. امام فرمود: «این نفس مطمئنه راضیه مرضیه، جدّم، حسین(ع) است که خداوند از او راضی و او از خداوند راضی است و این سوره مخصوص حسین و شیعیان اوست که در روز قیامت با او در بهشت خواهند بود».[53]

محبت سرشار

زهرا اکافان

ای که آمیخته مهرت با دل

 

 

 

 

کرده عشق تو مرا دریا دل

 

 

بذر عشقی که به دل کاشته ام

 

 

 

 

جز هوای تو ندارد حاصل

 

 

از می عشق تو، عاقل، مجنون

 

 

 

 

وز خُم مهر تو مجنون، عاقل

 

 

گر شود کار جهان زیر و زبر

 

 

 

 

نشود عشق تو از دل زایل[54]

 

 

 

 

 

رسول خدا(ص) به امام حسین(ع) بسیار محبت می کرد و او را همیشه و همه جا گرامی می داشت. تا زنده بود، در کنار خود می نشاند، به گونه ای که این موضوع مایه شگفتی دیگران می شد. رسول خدا(ص) می کوشید این وابستگی را به همگان اعلام کند.

پیامبر گرامی اسلام در شأن امام حسین(ع) و امام حسن(ع) سخن ها فرموده و بارها محبتش را به آنها اظهار کرده است.

ابوایوب انصاری می گوید: «بر رسول خدا(ص) وارد شدم. حسن(ع) و حسین(ع) را دیدم که در حضور او و در دامنش بازی می کردند. گفتم: یا رسول خدا! آیا آنها را دوست داری؟ فرمود: چگونه آنها را دوست نداشته باشم درحالی که آنها گل های من هستند که می بویم».[55]

رسول خدا(ص) در شأن امام حسین(ع) فرمود: «حسین(ع)، محبوب ترین افراد نزد من است.»[56] در جایی دیگر فرمود: «حسین(ع) از من است و پاره وجود من است و من نیز از حسینم. هر دو از نور واحدیم و دین من از حسین(ع) حیات یافته است».

پیامبر آن چنان به امام حسین(ع) محبت می کرد که به نظر عده ای عجیب می آمد. گفته اند: «آن حضرت بالای منبر مشغول سخنرانی بود که حسین(ع) وارد مسجد شد و دوان دوان به سوی ایشان رفت. در حال دویدن، پایش در پیراهن بلندش گیر کرد و بر زمین افتاد. رسول خدا(ص) از بالای منبر پایین آمد. او را در آغوش گرفت و با خود به بالای منبر برد و بر دامنش نشاند و فرمود: خدا، شیطان را بکشد. هنگامی که او بر زمین افتاد، چنان شدم که گویی قلب من فرو افتاد».[57]

در پاره ای از اسناد آمده است، مردم درحالی که از دیدن این صحنه حیرت کرده بودند، گفتند: تا این اندازه محبت از کسی ندیده ایم. پیامبر فرمود: «خدا، مرا به چنین ابراز محبتی فرمان داده است».[58]

رسول خدا(ص) اسلام را به مردم عرضه کرد و بقای دین آن حضرت از قیام حسین بن علی(ع) و واقعه عاشورا است. اگر قیام حسین بن علی(ع) نبود، امروز اسلام سفیانی و معاویه ای در میان مردم رواج داشت و از قرآن فقط اسمی باقی مانده بود. خدا خواست تاج چنین افتخاری را بر سر حسین(ع) بگذارد و چنین هم شد.

رسول خدا(ص) افزون بر جنبه عاطفی، هم برای بیان واقعیت و هم به منظور اتمام حجت با مردم، محبت خود را به حسین(ع) اعلام می کرد، به گونه ای که این محبت حسینی نه فقط در قلب پیامبر، بلکه تا قیامت در همه قلب ها می جوشد و انسان های حق جو به آن حضرت عشق می ورزند.

پیامبر اکرم(ص)، چنین محبتی را پیش بینی و از آن به عنوان «محبت مکتوم» یاد کرده و فرموده است: «هر آینه، برای حسین(ع) در قلب های اهل ایمان محبتی پنهانی وجود دارد».[59]

هر جا که بود غذای روحی

 

 

 

 

از سفره نعمت حسین است

 

 

دل های همهْ خداپرستان

 

 

 

 

کانون محبت حسین است[60]

 

 

 

 

 

به راستی

این حسین کیست که عالم همهْ دیوانه اوست

 

 

 

 

این چه شمعی است که جان ها همهْ پروانه اوست

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چراغ راه

جمع آوری: زهره نجف زاده جمکرانی

از نگاه بزرگان

پیامبر اکرم(ص):

«حسین از من و من از حسینم. خداوند دوست دارد هر کس که حسین را دوست بدارد».[61]

«مقام حسین در آسمان ها بزرگ تر از مقامش در زمین است، بر سمت راست عرش خدا نوشته شده است: «حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است».[62]

ابوذر غفاری می گوید:

خودم دیدم که پیامبر، حسن و حسین را می بوسید و می فرمود: «هر کس حسن و حسین و نسل و ذریه شان را مخلصانه دوست بدارد، آتش به صورت او نمی رسد. اگرچه گناهانش زیاد باشد، مگر گناهی که ایمان او را بگیرد».[63]

«حسن و حسین، دو ریحانه خوش بوی منند».[64]

«حسن و حسین، دو سرور جوانان اهل بهشتند».[65]

«هر کس حسن و حسین(ع) را دوست بدارد، همانا مرا دوست داشته و هر کس آنان را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است».[66]

از پیامبر پرسیدند: «چه کسانی از اهل بیت نزد شما محبوب ترند؟ فرمود: حسن و حسین(ع).[67]

 

 

نکته ها

شخصیت و فضایل امام حسین(ع)

فاطر ذبیح زاده

1. دانش

معاویه وقتی می خواست حلقه علم و تدریس امام حسین(ع) را به مردی از قریش معرفی کند، به او گفت: «اگر وارد مسجد رسول خدا شدی و حلقه ای از مردم را دیدی که چنان نشسته اند که گویی بر سرشان پرنده نشسته (یعنی تمام توجه شان به سخنران است)، پس آن مجلس اباعبدالله است».[68]

2. عبادت

ابن اثیر از مصعب زبیری روایت کرد: «حسین با فضیلت و متمسک به دین بود و نماز و روزه و حج او بسیار بود».[69]

3. سخاوت

ابن عساکر در تاریخ خود از ابی هشام فنّاد روایت می کند که او از بصره برای حسین(ع) کالا می آورد و آن حضرت، پیش از آنکه از جا برخیزد، همه را به مردم می بخشید.[70]

4. ادب و بزرگواری

امام زین العابدین از پدرش امام حسین(ع) نقل می کرد که آن حضرت می فرمود: «اگر مردی به من دشنام دهد، در این گوش (و به گوش راستش اشاره فرمود) و عذر بیاورد، در گوش دیگرم، عذر او را می پذیرم».[71]

مردی خدمت امام حسن(ع) آمد و از ایشان کمک خواست. حضرت صد دینار به او داد. سپس نزد امام حسین(ع) رفت و از آن حضرت نیز کمک خواست. امام فرمود: برادرم چقدر به تو داد؟ پاسخ داد: صد دینار. امام حسین(ع) نود و نه دینار به او داد؛ زیرا نخواست با برادرش برابری کرده باشد.[72]

5. عدالت خواهی و ظلم ستیزی

امام حسین(ع) می فرمود: «اِنّیِ لا أرَی الْمَوْتَ اِلا السَّعادةً وَ لا الْحَیاة مَعَ الظّالِمِینَ اِلاّ بَرَماً؛ همانا من مرگ را جز سعادت، و زندگی با ظالمان را جز خفّت نمی دانم».

6. زهد

ابن شهر آشوب در مورد زهد آن حضرت آورده است: به او گفته شد: «چقدر ترس تو از خداوند بزرگ است؟» فرمود: «در امان نیست کسی در روز قیامت مگر آن کسی که در دنیا از خدا بترسد».[73]

7. شجاعت

عَماد می گوید: «شجاعت حسین صفتی بود که ظهور آن از او غریب نبود؛ زیرا ظهور شجاعت از او مثل ظهور طلا از معدن طلاست».[74]

8. صبر

امام حسین(ع) در مقام صبر، امتحانی داد که دوست و دشمن در شگفت ماندند. در زیارت ناحیه مقدسه آمده است: «وَ لَقَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِکَ ملائِکَةُ السَّماءُ؛ فرشتگان از صبر و شکیبایی تو به شگفت آمدند».

 

 

 

 

 

 

زلال قلم

پنجم آل کسا

فاطره ذبیح زاده

وقتی همهمه فرشتگان، سکوت هفت آسمان را به هم می ریزد؛ وقتی آن همه ستاره به میهمانی چشمان حبیب خدا رفته اند؛ وقتی ماه برای آمدنش این پا و آن پا می کند و خورشید، مبهوتِ هیبت ستاره ای در زمین می ماند؛ وقتی آیه تطهیر برای جاری شدن بی تابی می کند و عطر گل های تکبیر در هوا بیداد؛ یعنی که احسن الخالقین، تمام جلوه های آسمانی را در کالبد زمینی گنجانده است؛ یعنی که روحی بزرگ و آیه ای مقدس را در لفافی از جنس بشر پیچیده است. او کیست جز حسین(ع)؛ ستاره ای که ردّ درخشان حضورش، دستان خالی زمین را به حضور نُه چراغ هدایت مزین می کند.

او کیست جز ابوالائمه که محفل آل کسا را با قدم های سرخش رونق می دهد؟ کیست جز خامس آل عبا، که فوجی از ملایک را به شوق سیاحتش از عرش به فرش می کشاند؟

سرور جوانان بهشت آمده است. زمین حق دارد برای در آغوش گرفتن رکنی از بهشت، دستانش بلرزد و پاهایش سُست شود. چه کسی در بزرگی نسب به قدر و پایه حسین(ع) خواهد رسید. نسبش را باید در عطر جان فزای رسول الله بجویی! نسبش را باید در جنس لطیف یاس جست وجو کنی. نسب حسین به پایه های کعبه می رسد؛ به علی!

رواست که تن پوشش، پرنیان پر جبرئیل باشد و کامش را از شیره جان رسول برگیرند. رواست که شفاعت قدومش، فرشته مطرود عرش (یعنی فطرس) را مقرب درگاه سازد تا از شوق این شرافت، بر جماعت فرشتگان فخر فروشد.

 

 

 

 

 

... و تو آمدی

سودابه مهیجی

... و مادر، مادر معصوم تو دانست که انتظار به پایان رسیده و لحظه دیدار نزدیک است. دیدار کسی که نه ماه همراه او بود و لحظه لحظه با او سخن می گفت. دیدار کسی که تاریخ را با خون خویش دگرگون می کرد. دیدار کسی که در پی نامش هزاران حادثه و فلسفه سترگ نهفته بود.

تو آمدی و درختان، همه پیش پایت قیام کردند. ابرها از آسمان رفتند تا آفتاب، رخساره تو را ببیند و رسم روشنگری بیاموزد و آسمان در تو نظر کند و معنای بلندی را دریابد. تو آمدی که شمشیرداران ستم کار، پایان عمر خویش را نزدیک ببینند و خون در رگ های عاشقان آرزومند شهادت به خروش آید.

سلام ای فرزند مهربانی بتول و حیدر! ای میوه عشق تنها زوج معصوم آفرینش! ای حاصل پیوند دو دریای بیکران! ای اقیانوس تا ابد! بگذار رسول خدا(ص)، تو را در آغوش بگیرد و نامِ از آسمان آمده ات را در گوشَت زمزمه کند. بگذار محمد(ص) اشک هایش را پنهان از همه، با گوشه قنداقه تو بزداید و در دل خویش، از مصیبت های آینده تو اندوهناک شود. بگذار امیر مؤمنان، لبخندِ شُکر بر لبانش بنشیند از اینکه آینده امامت از نسل سبر تو تداوم خواهد داشت.

لبخند بزن تا مادر به یاد نیاورد که قرار است شاهد چه ستم ها در زندگانی ات باشی. آ ن گونه بخند که تمام هستی به روی زهرا بخندد و نداند که پیامبر، روزهای سخت ِ نیامده را برای تو، در دل می گرید. چشم امید تمام رسولان ِ پیش از این، چشم امید علی و فاطمه به توست. به دست های منبری که اینک در گاهواره آرام گرفته اند فردا زمین و زمان را به لرزه درمی آورند. به چشم های کودکی که امروز بی دغدغه مادر و پدر را می نگرد و فردایی نه چندان دور بر زمین و آسمان ولایت می یابد.

اینک آسوده بخواب. امروز بی اضطراب باش، ای مرد فردای خون و شمشیر! که آینده، توفان ِمصایبش را چنان به سوی تو روانه خواهد کرد که یک عمر، فرصتِ آسوده را کم می آوری. آغوش مهر زهرا غنیمت است اینک. در آغوش عصمت او تا می توانی، قد بکش. تا می توانی، صبر و عظمت و استواری بیندوز. از این آغوش بی همتا تا می شود حقیقت را بیاموز که او آینده اسلام و راه سرخ شهادت خونینش را به تو می سپارد.

حسین! تمام تاریخ به تو تکیه دارد و به خون تو؛ خونی که قطره قطره اش سرنوشت انسان ها را تا ابد رقم خواهد زد و پیامی سرخ را به گوش تمام زمین و زمان خواهد رساند. چشم ِ تمام گذشتگان و آیندگان به توست؛ به مرد قهرمانی که با شمشیر خویش، با خون عزیزان و خون خویش، پرده از حقایق برمی افکند و هر چه باطل را محو می کند. به آنان که انتظار تو را کشیده اند، آنان که آرزوی اقتدا به قیام تو را دارند، بگو شمشیرهای شان را مهیا کنند. تو اینک متولد شده ای و قیام بی بدیل خون علیه شمشیر اینک تولد یافته است. از امروز کربلا چشم به راه می ماند برای روز موعود تو ای حسین! روزی که شبیه هیچ روزی نیست.

سلام بر حسین

زهرا اکافان

از حسین، اکتفا به نام حسین

نبود در خور مقام حسین

بلکه باید که خلق دریابند

علت اصلی قیام حسین

کشته شد، زیر بار ظلم نرفت

به به از قدرت تمام حسین

بهر احیای دین شهادت یافت

زنده گردید دین ز نام حسین(ع)[75]

سلام بر حسین(ع) که حیات خویش را در شهادت جست وجو کرد و بقا را در فنا خواست و ماندن را در رفتن دید.

سلام بر او که قیامش، نقطه پیوند میان توحید، عدل و امامت است و بازتاب فریاد اهل بیت و حضور مجدد آدم، نوح، ابراهیم، اسماعیل، موسی، عیسی و علی(ع) در قله فریادگری.

سلام بر حسین(ع) وارث آدم، خط اتصال همه حرکت های الهی و انقلاب های خدایی. هر قطره از اقیانوس قیامش، ترتیل خون بار آیات قرآنی و حرکتی حیات آفرین است و تا جهان، باقی است، حماسه ای ماندگار و جاودان خواهد بود.

قیام عاشورا، نقطه اتصال «بعثت» و «غدیر» است و احیاکننده فرهنگ اهل بیت(ع). امام حسین(ع)، تجسم سترگ آدم(ع) تا خاتم(ع) در ثبت ارزش های الهی و قیامش، قوام بخش انسانیت است تا ظهور مهدی «عجل الله تعالی فرجه الشریف».

پیامبر گرامی اسلام فرمود: «به راستی، حسین(ع)، چراغ هدایت و کشتی نجات امت است».[76]

امروز، کربلا متولد شد

سودابه مهیجی

اینک قدوم نورس یک میلاد، هنگامه مجلل تاریخ است

باران ببار بر تن این دریا! او تشنه کام تاول تاریخ است

امروز راز زمزمه داوود، امروز رمز حنجره یحیی

روییده از گلوی صدایی سبز... از نعره ای که صیقل تاریخ است

تقدیرِ هرچه واقعه و توفان، آرام خفته در تن گهواره

آه! این دو چشم کودکی ِ امروز، فردای واقعه، یل تاریخ است

تقویم های کهنه فرو مردند، خود را به ابتدای زمان بردند

امروز کربلا متولد شد... امروز روز اول تاریخ است...

 

 

کوتاه و گویا

حسین جان! ای چراغ هدایت و ای کشتی نجات! شکوه رضایت و تسلیم و بندگی ات در برابر خدا، همه ذرات عالم را مبهوت لحظه لحظه عاشورا و صحنه صحنه کربلایت کرده است.

ای جان شیرین رسول! تو پنجمین آیه آل کسا و گواه حقانیت نبی در روز مباهله ای. از ازل تا ابد، ترنّم نام تو، گره از کار فروبسته اهل عالم گشوده است.

میلاد ریحانه رسول خدا، معنی آیه تطهیر، سرور شهیدان و آزادگان، اباعبدالله الحسین مبارک باد!

کدامین مکتب آزادگی است که در محضر مربی بزرگ شرافت و آزادمردی سر تعظیم فرود نیاورد و حسین را قامت بلندبالای ایثار و انسانیت نخواند؟

ای پرورده دامان رسول! ای تأویل سوره فجر! ای محبوب ترین وجود زمینی نزد اهل آسمان! به یُمن میلاد فرخنده ات، شفیع دستان خالی مان در محضر رسول خدا باش!

حسین(ع)، محبوب قلب های مردم بود. در نهایت فروتنی و سادگی زندگی می کرد. همه ساله پیاده به حج می رفت. به عیادت بیماران می شتافت. انفاقش بی مانند بود. دعوت فقیران را رد نمی کرد و آنها را به میهمانی فرا می خواند. همچنین کیسه های غذا را به در خانه محتاجان و بیوه زنان و یتیمان می برد.

در زمان خلافت پدرش، در صحنه های سیاسی و نظامی نقشی فعال داشت. در زمان امامت برادرش، امام حسن(ع)، لحظه ای از پیروی و حمایت او دست نکشید و آن گاه که وعده الهی فرا رسید، برای ادای وظیفه و شهادت در راه خدا لحظه ای درنگ نکرد.

 

 

 

آورده اند که ...

فاطره ذبیح زاده

فطرس

هنگامی که امام حسین(ع) به دنیا آمد، خداوند جبرئیل را مأمور کرد تا با هزار فرشته برای تبریک به رسول خدا(ص) به زمین فرود آیند. جبرئیل طبق مأموریت الهی بر زمین هبوط کرد و به جزیره ای رسید که فرشته ای به نام «فطرس» در آن به سر می برد. او از حاملان عرش بود که بر اثر کندی در انجام دادن فرمان الهی، پر و بالش شکسته و در آنجا سقوط کرده بود و هفتصد سال به عبادت خداوند مشغول بود.

وقتی آن فرشته، جبرئیل را دید، پرسید: «به کجا می روی؟» جبرئیل پاسخ داد: «خداوند به حضرت محمد(ص) نعمتی داده است و من برای عرض تبریک نزد او می روم.» فطرس گفت: «مرا نیز با خود ببر، شاید محمد(ص) در حق من دعا کند».

جبرئیل آن فرشته را همراه خود برد: پیام تبریک خداوند را به مناسبت مولود جدید، به پیامبر رساند و داستان فطرس را برای آن حضرت نقل کرد. پیامبر به او فرمود: «بدن خود را به این مولود بمال و به جای خود باز گرد.» فطرس این کار را کرد و به برکت امام حسین(ع) دوباره پر و بال گرفت. هنگام بازگشت، به رسول خدا(ص) گفت: «بدان که امت تو در آینده این مولود را می کشند. من به پاداش حقی که این فرزند بر من پیدا کرد، هر زائری که او را زیارت کند، زیارتش را به وی می رسانم و هر کس که بر او سلامی کند، سلامش را به او ابلاغ خواهم کرد و هر کس بر او درود فرستد، آن درود را به او می رسانم.» سپس به آسمان صعود کرد.[77]

الگوی مصرف

فاطره ذبیح زاده

روزی امام حسین(ع) به استراحت گاهی وارد شد و (در گوشه ای)، تکه نانی دید؛ آن را به غلام خود داد و فرمود: «ای غلام! هر گاه بیرون آمدم، این لقمه را یادم بیاور.» غلام آن را خورد. همین که حضرت بیرون آمد، فرمود: «غلام! نان کو؟» غلام پاسخ داد: «آقاجان! آن را خوردم.» امام حسین(ع) فرمود: «تو در راه خدا آزادی.» کسی گفت: «سرورم! او را آزاد کردی؟» فرمود: «آری. از جدّم، رسول خدا(ص) شنیدم که می فرمود: هر کس تکه نانی را بیابد، پس آن را پاک کند یا بشوید، سپس بخورد، در شکم او جای نمی گیرد، مگر آنکه خداوند او را از آتش آزاد سازد و من کسی را که خدا از آتش رها کرده است، به بردگی نمی گیرم».[78]

 

اگر صدقه نبود

فاطره ذبیح زاده

امام حسین(ع) فقیرانی را دید که روی گلیمی نشسته بودند و تکه نانی می خوردند. سلام کرد. فقیران امام را به جمع خود دعوت کردند. حضرت کنار آنها نشست و فرمود: «اگر خوراک شما، صدقه نبود، با شما هم خوراک می شدم.» سپس فرمود: «برخیزید تا به منزل برویم.» حضرت آنان را به منزل آورد و به ایشان خوراک و پوشاک داد و به هر یک چند درهم بخشید.[79]

پی نوشت ها:

 

 

[1] . سنن ترمذی، ج 13، ص 248.

[2] . کنز العمال، ج 6، ص 223، ح 3953. (سبط به معنای جماعت و قبیله است و شاید معنی حدیث این است که حسین در رفعت مقام، مرتبه یک امت را دارد).

[3] . سنن ابن ماجه، ج ، ص 56.

[4] . کنز العمال، ج6، ص 217، ح 3798.

[5] . تذکرة الخواص، ص 267؛ کنز العمال، ج 6، ص 221.

[6] . بحارالانوار، ج 93، ص 294، ح 23.

[7] . فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، ص 815.

[8] . بحارالانوار، ج 78، ص 127، ح 11.

[9] . فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، ص 816.

[10] . تحف العقول، ص 175.

[11] . احقاق الحق، ج11، ح 590.

[12] . فرهنگ جامع، ص 824.

[13] . بحارالانوار، ج 71، ص 357، ح 21.

[14] . بحارالانوار، ج 78، ص 128، ح 11.

[15] . عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 48، ح 157.

[16] . ارشاد القلوب، ص 40.

[17] . بحارالانوار، ج 44، ص 189، ح 2.

[18] همان، ج 71، ص 184، ذیل حدیث 44.

[19] . کمال الدین، ج 1، ص 310.

[20] . نک: آیت الله صافی گلپایگانی، پرتوی از عظمت امام حسین(ع)، صص 417 457.

[21] . علی قائمی، در مکتب مهتر شهیدان؛ امام حسین(ع)، ص 73، به نقل از: فیروزآبادی، فضایل الخمسه فی صحاح السته.

[22] . همان، به نقل از: اسدالغابه، ج 2، ص 19.

[23] . همان، به نقل از: منتخب کنز العمال، ص 105.

[24] . همان، به نقل از: جلاءالعیون، ص 249.

[25] . همان، به نقل از: کنوز الحقاق، ج 1، ص 44.

[26] . همان به نقل از: اسدالغابه، ص 19.

[27] . همان، به نقل از: ذخائر العقبی، ص 124.

[28] . همان، به نقل از: ملحقات احقاق الحق، ج11، ص 316.

[29] . همان، به نقل از: حلیة الابرار، ج1، ص 565؛ مسند احمد بن حنبل، ج 3، ص 13.

[30] . همان، به نقل از: حلیة الابرار، ج 1، صص 289 و 558.

[31] . همان، به نقل از: اسدالغابه، ج 2، ص 12.

[32] . نک: حدید: 13.

[33] . نک: ابراهیم: 29.

[34] . نک: نساء:69.

[35] . رجز، خطبه، شعر امام حسین(ع)، فرهنگ عاشورا، ص 250، به نقل از: حسین(ع)؛ پیشوای انسان ها، ص 70.

[36] . شعر از فضل الله صلواتی.

[37] . جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 26، به نقل از: بحارالانوار، ج 45، ص 51؛ مقتل خوارزمی، ج 2، ص 32.

[38] . خلاصه ای از رمز محبت ها، برگرفته از: در مکتب مهتر شهیدان؛ امام حسین(ع)، ص 57 و فرهنگ سخنان امام حسین(ع)، ترجمه: علی مؤیدی.

[39] . فرهنگ عاشورا، ص 399، منتخبی از شعر خوشدل تهرانی.

[40] . در مکتب مهتر شهیدان، امام حسین(ع)، ص 13. «الاسلام نبوی الحُدُوث و حسینی البقاء».

[41] . نک: همان، به نقل از: خصایص سیوطی، ج 2، ص 125.

[42] . چکیده تیترها برگرفته از: در مکتب مهتر شهیدان؛ فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، محمدرضا حکیمی، قیام جاودانه؛ محمد دشتی، فرهنگ سخنان امام حسین(ع)؛ ابوالفضل بهشتی، فلسفه و عوامل جاودانگی نهضت عاشورا.

[43] . محمد دشتی، فرهنگ سخنان امام حسین(ع)، انتشارات مشهور، چ 5، ص 91، ح 41، به نقل از: مستدرک الوسائل، ج 3، ص 465، ح 4009.

[44] . «کلوا و اشربوا و لاتُسرفوا» (اعراف: 31).

[45] . فرهنگ سخنان امام حسین(ع)، ص 91، به نقل از: مستدرک الوسائل، ج 3، ص 456، ح 4009.

[46] . الاصابه، ج 4، ص 461؛ بحارالانوار، ج 43، صص 242 و 243.

[47] . بحارالانوار، ج 3، صص 238، 239 و 241.

[48] . همان، ج 10، ص 32.

[49] . کشف الغمه، ص .

[50] . امالی صدوق، ص 101.

[51] . سمو المعنی، ص 139.

[52] . باقر شریف، حیاة الامام الحسین(ع)، ج 1، ص 113.

[53] . ارشاد، ص 202.

[54] . شعر از جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 148.

[55] . در مکتب مهتر شهیدان؛ امام حسین(ع)، ص 53، به نقل از: مجمع الزوائد، ج 9، ص 182.

[56] . «اَحَبُّ النّاسْ اِلی حسین»، در مکتب مهتر شهیدان؛ امام حسین(ع)، ص 53، به نقل از: تهذیب ابن عساکر، ج 4، ص 327.

[57] . «اِنَّ اللهَ قَدْ اَمَرنی به»، در مکتب مهتر شهیدان؛ امام حسین(ع)، ص 55، به نقل از: مجالس المواعظ، ص 40.

[58] . «اَلْاِسلام نبوی الحدیث و حسینی البقاء»، در مکتب مهتر شهیدان؛ امام حسین(ع)، ص 57.

[59] . ابوالفضل بهشتی، فلسفه و عوامل جاودانگی نهضت عاشورا، ص 57، به نقل از: سفینة البحار، ماده «حسن»، ج 1، ص 257.

[60] . همان.

[61] . سنن ترمذی، باب مناقب حسن و حسین(ع)؛ کامل الزیارات، ص 114.

[62] . عیون اخبار الرضا(ع)، ص 62.

[63] . کامل الزیارات، ص 114.

[64] . صحیح بخاری، کتاب مناقب حسن و حسین(ع).

[65] . سنن ترمذی، ابواب المناقب، باب مناقب حسن و حسین(ع).

[66] . سنن ابن ماجه، فضایل حسن و حسین(ع).

[67] . سنن ترمذی، باب مناقب حسن و حسین(ع).

[68] . سمو المعنی، ص 98، به نقل از: تاریخ ابن عساکر، ج 4، ص 322.

[69] . اسد الغابه، ج 2، ص 20.

[70] . سمو المعنی، صص 150 و 151.

[71] . نظم در السمطین، ص 209.

[72] . سمو المعنی، ص 152.

[73] . مناقب، ج 4، ص 69.

[74] . ابوالشهداء، ص 71.

[75]. فرهنگ عاشورا، ص 63، به نقل از: حسین؛ پیشوای انسان ها، ص 53.

[76]. اِنَّ الْحُسَیْنِ مِصْباحُ الْهُدی وَ سَفِینَةُ النَّجاة.

[77]. بحارالانوار، ج 43، ص 244.

[78]. عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 47، ح 154.

[79]. بحارالانوار، ج 44، ص 191، ضمن ح 3.

۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۱۱:۳۷

نظرات بینندگان

نام را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید