هـمـه با هــم

برای فــردای ایتـــام

مقالات

آشنا با غم یتیمی

هر وقت می‌خواست به دیدنشان برود دست ما را هم می‌گرفت و با خودش همراه می‌کرد. می‌گفت باید غم یتیمی و نداری را ببینید تا هم شکرگزار خدا باشید و هم به کسانی که به این غم‌ها دچارند کمک کنید. پدرم مرد بسیار خیّری بود. او همیشه از یتیمان دستگیری ‌کرده و به آنها تا جایی که از دستش بر می‌آمد رسیدگی می‌کرد. 
 
وقتی با همسرم که از ایتام بود ازدواج کردم، پدرم خیلی خوشحال شد. من هم مثل پدرم خوشحال بودم و دلم می‌خواست بتوانم تمام کمبودهایی را که از نبود پدر و مادر برایش به‌وجود آمده جبران کنم.
 
چند وقتی که از ازدواجمان گذشت همسرم پیشنهاد خوبی به من داد که الان  هر‌دو از اجرایی شدنش خوشحالیم. همسرم از من خواست که در طرح اکرام ایتام شرکت و از 2 کودک یتیم حمایت کنیم. با توجه به اینکه می‌دانستم همسرم به‌خاطر نداشتن پدر و مادر چقدر رنج کشیده و چه مشکلاتی را از سر گذرانده است، به سرعت با پیشنهادش موافقت کردم و از 2سال پیش حمایت از 2 کودک یتیم که یکی 9ساله و دیگری 11ساله است را به‌عهده گرفته‌ایم. 
 
درست یادم هست، شب قدر بود که با همسرم کارت مشخصات بچه‌های بی‌سرپرست یا بد سرپرست کمیته امداد را نگاه می‌کردیم. بعد از اینکه تمام کارت‌ها را زیر و رو کردیم بالاخره همسرم 2 دختر را انتخاب کرد؛ 2 دختری که در پرورشگاه زندگی می‌کنند و هیچ حامی‌ای ندارند.
 
من تمام سعی‌ام را می‌کنم که تا جایی که از دستم برمی‌آید برای آنها هزینه کنم، همسرم هم به دیدارشان می‌رود و با آنها دوست شده است. البته هیچ کدام نمی‌دانند که ما برایشان پول می‌ریزیم، دلمان هم نمی‌خواهد که هیچ‌وقت متوجه شوند. فقط از خداوند می‌خواهیم که توان ادامه این مسیر را به ما بدهد تا ما بتوانیم قدمی خیر در کمک به بندگانش برداریم.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.