هـمـه با هــم

برای فــردای ایتـــام

مقالات

نعمت‌هایی که نمی‌بینیم

مردی از خانه‌ای که در آن سکونت داشت زیاد راضی نبود، بنابراین نزد دوستش در یک بنگاه املاک رفت و از او خواست  کمکش کند تا خانه‌اش را بفروشد، بعد از دوستش خواست تا برای بازدید خانه مراجعه کند.
دوستش به خانه مرد آمد و بر مبنای مشاهداتش، یک آگهی نوشت و آن را برای صاحب خانه خوان.
 
« خانه ای زیبا که در باغی بزرگ و آرام قرار گرفته، بام سه گوش، تراس بزرگ مشرف به کوهستان، اتاق‌های دلباز و پذیرایی و ناهار خوری وسیع کاملا دلخواه برای خانواده‌های بچه‌دار »
 
صاحب خانه گفت دوباره بخوان!
مرد اطاعت کرد و متن آگهی را دوباره خواند و صاحب خانه گفت : این خانه فروشی نیست !!
در تمام مدت عمرم می‌خواستم جایی داشته باشم مثل این خانه‌ای که تو تعریفش را کردی، ولی تا وقتی که تو نوشته‌هایت را نخوانده بودی نمی‌دانستم که چنین جایی دارم ...
 
خیلی وقت‌ها نعمت‌هایی را که در اختیار داریم را نمی‌بینیم چون به بودن با آنها عادت کرده‌ایم
مثل سلامتی
مثل نفس کشیدن
مثل دوست داشتن
مثل پدر، مادر، خواهر و برادر، فرزند، دوستان خوب و خیلی چیزهای دیگه که بهشون عادت کردیم ولی نعمت‌های بزرگ پروردگار مهربونمون هستن.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.