مقالات فاصله بین نسلها را مدیریت کنیم مدرس دانشگاه و مدیر موسسه خیریه فرهاد نبی اله عشقی ثانی ۱۳۹۵/۰۵/۰۳ این مسأله که روشها، سبک زندگی و ارزشهای نسل گذشته و فعلی در حد بسیار زیادی با هم تفاوت دارد بطوریکه اختصاراً به آن فاصله بین نسلی گفته میشود امری عادی و طبیعی تلقی میشود. نباید انتظار داشت افرادی که بیش از 20 سال با هم اختلاف سن دارند مشابه یکدیگر بیاندیشند و با روشهای مشترک زندگی کنند و نگاه و انتظار یکسانی به سبک و روش زندگی داشته باشند. این موضوع از منظری دیگر قابل توجه میباشد زیرا اگر این تغییرات و تمایل به نوآوری و دیگر گونه زندگی کردن نبود، شاید بسیاری از ابداعات و اختراعات هم پیش نمیآمد و ما امروز با شیوه صدها سال قبل لباس میپوشیدیم، غذا میخوردیم، تفریح میکردیم و ازهمان لوازم گذشته استفاده میکردیم و همان انتظارات را از زندگیمان داشتیم. بنابراین وجود فاصله بین نسلها هم طبیعی است هم میتواند باعث تغییرات مثبت در سبک زندگی افراد بشود. از آنجا که ارزشها و فرهنگ نیز تدریجاً البته با شیبی ملایمتر و با فاصله بیشتر تحت تأثیر سبک زندگی و روشهای زیست و نگاه نسل جدید به جامعه قرار میگیرد، موضوع تغییرات فرهنگی بایستی توسط متولیان امور فرهنگی کشور مورد عنایت قرار گیرد و راهکارهای مناسب برای مواجه با این تحولات ارائه گردد. اینکه فاصله بین نسلها اکنون از گذشته بیشتر شده است بدلیل سرعت در تغییر و تحولات اجتماعی و پیدایش ابداعات، اختراعات و نوآوریهای جدید نیز میباشد. در گذشتههای دورتر این تغییرات بسیار به کندی واقع میشد و زمان بسیاری میگذشت و مردم با یک سبک زندگی میکردند اما اکنون هرچند سال و کمتر شاهد تحولات و نوآوری میباشند بطوریکه اصطلاحاً گفته میشود فلان امکانات وارد شده لیکن فرهنگ استفاده و برخورداری از آن به مرور ایام پیدا میشود که این خود باعث ایجاد چالش در ارتباطات اجتماعی میشود. البته نمیتوان فاصله بین نسلها را صرفاً بدلیل این نوع تغییرات ابزاری و تحولات اجتماعی دانست اما یکی از تأثیر گذارترین عوامل میباشد. سوالی که پیش میآید این است که فاصله بین نسلی تا چه حد امری عادی تلقی میشود و مشکل در کدام نسل است؟ نسل گذشته یا نسل فعلی؟ برخی از کارشناسان که این تغییرات را در کشور ما مطالعه کردهاند مشکل را در وضعیت بخصوصی از کشور ما و سبک زندگی فعلی میدانند که به مرور ایام هم بیشتر و بیشتر میشود. مشکل این است که در حال حاضر جوانان بالای 18 سال بسیاری که در کشور ما سن قانونی میباشد یعنی سنی که افراد حق و توان تصمیمگیری مستقل برای امور زندگی خود دارند با خانواده پدری خود زندگی میکنند، یعنی در یک خانه مشترک کنار یک سفره مینشینند هر دو از یک غذا مصرف میکنند برنامه تلویزیونی مشترکی را تماشا میکنند به حرفهای یکدیگر گوش میسپارند و خواستههای طرف مقابل را اجابت مینمایند در حالی که به آن باور ندارند و آن را نمیپسندند. هر چقدر اختلاف سن و سطح تحصیلات بیشتر باشد تفاوت در خواسته و انتظارات بیشتر و بیشتر میشود؛ از سوی دیگر با بالا رفتن سن ازدواج و عدم امکان تشکیل خانواده و زندگی مستقل مدت این زندگی مشترک بیشتر میشود بطوریکه حتی فاصله سنی بین والدین و فرزندان که در یک خانه زندگی میکنند به 30 سال و بیشتر هم میرسد در نتیجه طرفین وارد خط قرمز یگدیگر میشوند، بخش بزرگتر مشکل این است که والدین میخواهند برای فرزندشان تعیین تکلیف کنند یا حداقل خود را مسئول میدانند که نه تنها در امور مهمی مثل ازدواج و تشکیل خانواده و انتخاب شغل نظر داشته باشند بلکه تمایل دارند تا در مورد سبک زندگی، گذران اوقات فراغت، تماس با دوستان و حتی ساعات خواب و بیداری و دیدن برنامه تلویزیونی مورد علاقه فرزندشان مداخله نمایند. واقعاًمقصر کیست؟ چاره چیست؟ آیا فرزندان با وجود رسیدن به سن تشخیص و سن قانونی باید مطابق سلیقه والدین خود زندگی کنند، آیا بایستی پاسخگوی سئوالات و انتظارات والدین خود باشند؟ مشکل وقتی پیچیدهتر میشود که بسیاری از این فرزندان و جوانان دارای شغل و درآمد قابل ذکری نمیباشند و امور زندگی روزمره آنان با کمک و حمایت والدینشان وابسته است. مسلماً والدین نیز در برابر انتظار دارند که فرزندشان از الگوها و سبک زندگی آنان پیروی نمایند که با سلیقه و ایدهها و خواستههای فرزندشان معمولاً هماهنگ نیست و مورد قبول فرزندانشان نمیباشد، این مسأله میشود منشأ اختلافات و چالشها و مداخلات و درگیریهای خانوادگی و قهر کردنها و از خانه بیرون زدنهای جوانان که میتواند بسیار آسیب رسان باشد. این نوع مباحث و چالشها و فاصله بین نسلی اگر محدود و معدود به قشری خاص بود انتظار میرفت که در درون خانوادهها و با کمک مشاورین به حل و فصل آن پرداخت، اما در جامعه امروز ما میتوان گفت که چالشهای مربوط به فاصله بین نسلی آن چنان عمومیت یافته و همهگیر شده است که نیازمند یک عزم ملی و اقدام اساسی در سطح کشور دارد. بنابراین از جامعه شناسان، مصلحین اجتماعی، روانشناسان اجتماعی انتظار میرود که به مطالعه دقیقتر این مهم بپردازند و به کمک جامعه قیام نمایند و راهکار ارائه دهند. و از رسانهها درخواست میشود با انتقال این مفاهیم و موضوعات سهم خود را ادا نمایند، بخصوص از رسانه ملی، شورای انقلاب فرهنگی، وزارت ورزش و جوانان انتظار بیشتری میرود تا با تشکیل تیمهای تحقیقاتی و مطالعاتی و با رعایت ارزشهای دینی و فرهنگی جامعه و بخصوص با مداخله مستقیم جوانان و والدین درگیر در موضوع راهکارهای برون رفت از این چالش مهم را تدوین و بصورت طرحهای جامع ملی ارائه نمایند. مسلماً مداخله داوطلبان خدمات اجتماعی و مصلحین اجتماعی بسیار تأثیرگذار است. برچسب:روانشناسی میانگین امتیاز کاربران: 0.0 (0 رای) 12345 برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود