مقالات قرار عاشقی . ۱۳۹۵/۰۷/۰۳ به نام خدایی که سر آغاز عشق استوقتی قرار عاشقی بود و ساعت 8 شب دلم بی قرار حرم آقایم می شد وقتی که پرچم ضریح قشنگ آقارو آوردن بقعه احمد بن اسحاق قمی (ره)وقتی برای استقبال پرچم رفتم نه چشمم به پرچم افتاد و نه حتی بتونم به پرچم دست بزنم دلم خیلی گرفته بود و از آقا خیلی گله داشتم و با آقا علی ابن موسی الرضا (ع) متاسفانه قهر کرده بودم که چرا من نباید حتی از دور بر پرچم نگاه کنم و با دلی شکسته به خانه برگشتم.اما هر وقت که تلویزیون را روشن میکردم اولین چیزی را که می دیدم تصویر حرم آقا بود.این ماجرا تا 2روز طول کشید و من هنوز از آقا گله داشتم و ماجرا ادامه داشت تا اینکه احساس شرم کردم و آشتی کردم. بعد از گذشت چند روز از طرف امداد تماس گرفتند که میخوایم دخترایی که انتخاب شدند و به زیارت امام رضا ببریم. انقدر خوشحال بودم که شب ها را با گریه سحر میکردم تا بعد از مهیا شدن شرایط، صبح 11 شهریور عازم سفر مشهد شدیم برچسب:دل نوشته ها میانگین امتیاز کاربران: 0.0 (0 رای) 12345 برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود