هـمـه با هــم

برای فــردای ایتـــام

مقالات

دیوار خانه‌ام را به عکس مادرم تکیه داده‌ام

همه می‌پندارند که عکس مادرم را به دیوار آویخته‌ام اما نمی‌دانند که دیوار خانه‌ام را به عکس مادرم تکیه داده‌ام.

با چادر سیاهش، با دست‌های پینه بسته‌اش، با صورت مهربان ولی رنج دیده‌اش نشانه‌ای از قدرت دارد؛ قدرتش حکم کوه را دارد همانند کوه‌های سر به فلک کشیده قوی و محکم و استوار است.

امن‌ترین تکیه‌گاه زندگیم است. طنین صدایش بهترین صدایی است که تا الان شنیدم زیرا که در صدای او مهربانی موج می‌زند و بویش، بوی آرامش، بوی محبت را به همراه دارد. در ته چشم‌هایش اقیانوس‌ها هویداست، اقیانوس عشق به من، به خانواده‌اش.

او خیلی خسته می‌شود ولی هیچ‌وقت به رخمان نمی‌کشد و ازش گلایه نمی‌کند. دلخوشی‌اش در دلخوشی ما خلاصه می‌شود. او با اینکه سختی‌های زیادی کشیده ولی اجازه نداده سیلی روزگار بر گونه‌هایم بخورد. او نماد بهترین و صبورترین موجود روی زمین است.

و اما نجابتش، بیشتر از هر چیزش شیفته نجابت و پاکدامنی‌اش شدم. دلش نیز مانند دریاها بزرگ است. دل مهربانش را چگونه توصیف کنم؟ یا کدام کلمات را کنار هم بچینم تا او را توصیف کنم؟ جوانی‌اش را که فدای ماها کرد؟ وجود ظریفش را؟ تلاش‌های بی‌وقفه‌اش را؟ از وجود خسته‌ شده‌اش؟ از دست‌های پینه بسته‌اش؟ صورت مهربان ولی چروک شده‌اش؟ نگاه‌های کم‌سو و خسته‌اش؟ یا با وجود اینکه سنش کم است ولی موهای سفید شده‌اش؟

"فداکاری" این واژه عمیق چهار بخشی را در او خلاصه می‌کنم.

می‌دانید لباس‌های کهنه او غبطه لباس‌های نو مرا می‌خورند. کفش‌های پاره شده‌ی او غبطه کفش‌های نو مرا می‌خورند ولی آن‌ها خبر ندارند که من هم غبطه قدرت او را می‌خورم. او آنقدر زحمت‌کش است که دیگر کفش‌هایش به صدا در آمدند که دیگر بس است، توان راه رفتن در پی مشکلات را ندارند.

هزاران درس از او یاد گرفتم علاوه بر درس زندگی، درس انسانیت را، مهربانی را، استوار و محکم بودن را، درس واژه ناب نجابت را، درس ناامید نشدن و با عدالت بودن را. با آنکه در نهایت سختی زندگیمان را به سر می‌بریم ولی او با یه خنده مهربانش بهشت را به من نشان می‌دهد و باعث می‌شود به قدرت خدا، به این مهر و محبت خاص خدا پی ببرم.

خودش و اسم او به تنهایی نشانه‌ی قهرمانی است، "مادرم"، واژه نابم را می‌گویم.

دریاها به تو غبطه می‌خورند، بادها نام تو را تا عرش خدا می‌برند و ملکوتیان بر تو درود می‌فرستند و خدا بهشت را زیر پاهای تو می‌بخشند.

طواف باید کرد مادری را که برای لمس دست‌‌هایش هم باید وضو گرفت.

برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.