هـمـه با هــم

برای فــردای ایتـــام

مقالات

پدر مرده

پدر مرده را سایه بر سر فکر 

غبارش بیفشان و خارش بکن 

ندانی چه بودش فرومانده سخت 

بود تازه بی بیخ هرگز درخت؟ 

چو بینی یتیمی سرافکنده پی 

مده بوسه بر روی فرزند خویش 

یتیم ار بگرید که نازش خرد؟ 

وگر خشم گیرد که بارش برد؟ 

الا تا نگرید که عرش عظیم 

بلرزد همی چون بگرید یتیم 

برحمت بکش آبش از دیده پاک 

بشفقت بیفشانش از چهره خاک 

اگر سایه ای خود برفت از سرش 

تو در سایه ی خویشتن پرورش 

من آنگه سر تاجور داشت 

که سر بر کنار پدر داشتم 

اگر بر وجودم نشستی مگس 

پریشان شدی خاطر چند کس 

کنون دشمنان گر برندم اسیر 

نباشد کس از دوستانم نصیر 

مرا باشد از درد طفلان خبر 

که در طفلی از سر برفتم پدر 

یکی خار پای یتیمی بکند 

بخواب اندرش دید صدر خجند 

همی گفت و در روضه ها می چمید 

کز آن خار بر من چه گلها دمید

برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.