هـمـه با هــم

برای فــردای ایتـــام

مقالات

علی ای همای رحمت

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ما سوا فکندی همه سایه ی هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من، به خدا قسم خدا را
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جانِ ما سوا را
برو ای گدای مسکین، در خانه ی علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
به جز از علی که گوید به پسر، که قاتل من
چو اسیر توست اکنون، به اسیر کن مدارا
به جز از علی که‌ آرد پسری ابوالعجایب
که عَلَم کند به عالم شهدای کربلا را
نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفت
متحیّرم چه نامم شه ملک لافتی را!

برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.