هـمـه با هــم

برای فــردای ایتـــام

اخبار

خیریه‌ها دولتی می‌شود

خیریه‌ها دولتی می‌شود
در سلسله مقالاتی با عنوان تبارشناسی موسسات خیریه در ایران تلاش می‌شود با بهره‌گیری از نگاه تاریخی و استفاده از اسناد و مدارک موجود به تبارشناسی موسسات خیریه ایران- اعم از دولتی و مردمی- پرداخته شود

حسین حاج‌محمدی- نشریه مهر و ماه|
در سلسله مقالاتی با عنوان تبارشناسی موسسات خیریه در ایران تلاش می‌شود با بهره‌گیری از نگاه تاریخی و استفاده از اسناد و مدارک موجود به تبارشناسی موسسات خیریه ایران- اعم از دولتی و مردمی- پرداخته شود، تا ضمن تحلیل اجتماعی- تاریخی، عوامل تاثیرگذار بر شکل‌گیری و تکوین انواع موسسات خیریه در ایران مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا، سنت وقف به‌عنوان تبار فعالیت‌های خیریه در این مرز و بوم تا زمان قاجار مرور شد و مورد بررسی و واکاوی قرار گرفت. در این مقاله به ادامه تبارشناسی فعالیت‌ها و موسسات خیریه در دوران پهلوی اول
پرداخته می‌شود.
به دنبال کودتایی که در ‌سال ١٢٩٩ شمسی روی داد، شرایط در راستای اصلاح امور مورد توجه فعالان سیاسی و روشنفکری قرار گرفت که پیش از آن در صف مشروطه‌خواهی گام نهاده بودند، تا آن‌جا که شور و شعف سرمستانه بسیاری از انقلابیون را با خود همسو کرد. در این راستا رضاخان پس از تصدی ریاست‌الوزرایی، کمیته مشورتی تشکیل داد و از تواناترین سیاستمداران، مدیران و نظامیان ایران مانند علی‌اکبر خان‌داور، عبدالحسین خان تیمورتاش، میرزاحسن مستوفی‌الممالک، میرزا حسن‌خان مشیرالدوله، دکتر محمد مصدق، میرزا حسین‌خان اعلا، میرزا یحیی دولت‌آبادی، محمدعلی فروغی و... که در میان مردم جایگاه معتبری داشتند و سرسپردگان بی‌نام و هویت نبودند، استفاده کرد. در این راستا، عرصه جدیدی گشوده شده بود و درحقیقت رضاخان از نظریات و برنامه‌های روشنفکران بهره‌برداری‌های موردنیاز خود را می‌کرد و این رویکرد او به اصلاحات و تحولاتی منجر شد که برآمده از آرای نخبگان جامعه بود.
خیریه زیر نظر دولت
تا پیش از روی کار آمدن رضاشاه، اساسا امور خیریه توسط خود افراد و در قالب باورهای دینی و با هدایت روحانیون انجام می‌گرفت و حکومت‌ها معمولا هیچ‌گونه دخالتی در این امور نداشتند، اما همزمان با سلطنت رضاشاه و قوت گرفتن اصل مرکزگرایی در سیستم سیاسی و اداری حکومت، شاهد آن هستیم که امور خیریه مانند خیلی از امور دیگر کشور تحت نظر دولت قرار می‌گیرد و این امور دارای سازمان و ترتیبات خاصی می‌شود که قانون مصوب کشوری نیز از آن حمایت می‌کند. در یک کلام این امور در این دوره سروسامان می‌گیرد.
انگیزه‌های تشکیل موسسات خیریه
با آغاز سلطنت رضاشاه، بر مبنای سیاست حاکمیت که تمرکز و توجه خاص به ایران و ایرانی و ساختن ایران نوین بود، برای زدودن فقر و بیماری از چهره ایران، به‌عنوان دستاورد این سیاست‌ها، انگیزه‌های جدیدی ایجاد شد که با آنچه به‌عنوان دستاورد مشروطه به رشد اجتماعی مردم و تشکیل موسسات خیریه انجامید، تفاوت داشت. اینک توسط دولت و به‌عنوان وظیفه‌ای حکومتی، تشکیل موسسات خیریه و عام‌المنفعه وابسته به دولت یا تحت نظارت آن معنا یافت.
از این‌رو اجرای برنامه‌های دولت مرکزی و با رویکردی اقتدارگرایانه، زمینه‌ گذار از جامعه سنتی به مرحله‌ای نوین را فراهم کرد و در رأس تصمیمات خود قرار داد. بدین‌گونه تلفیق آرمان‌های مشروطه‌خواهی با ایده‌های مدرن‌سازی روشنفکرانی که در بالندگی اهداف رضاخان موثر واقع شدند، دوران رضاخان را به بستر زمانی مهیا شدن این اهداف مبدل کرد و زمینه‌های روشنفکری برای شکل‌گیری دولتی مقتدر کاملا فراهم آمد. در این راستا، عملا یکی از عناصر اصلی تشکیل‌دهنده حکومت رضاشاه متولد شد. ناسیونالیسم ویژه عصر پهلوی اول با خصوصیات متمایزی از آنچه تا آن دوره از تعریف ناسیونالیسم وجود داشت. آرمان‌ها و تحولاتی که متجددان و نخبگان جامعه درپی آن بودند، بیشتر مبتنی بر تحول در دولت، جامعه و ملت بود. رضاشاه نیز در موقعیتی سکان انجام نوسازی و اصلاحات را برعهده گرفت که به‌زعم وی معنای دولت‌سازی در درجه اول اهمیت قرار داشت. به این دلیل معنای ملت‌سازی یا به عبارتی توجه به ملی‌گرایی به مفهومی متفاوت با آنچه در اذهان نخبگان و متجددان دوره مشروطه وجود داشت،
تعبیر شد.

۲۵ آبان ۱۳۹۴ ۱۹:۳۰
شهروند |

نظرات بینندگان

نام را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید