در جوانی مدرسه جوادی شهر قم را ساخته و حتی برای ساختش از حلقه ازدواجش گذشته است تا بتواند در آن شاگردان بسیاری را تربیت و با قرآن آشنا کند. با حضورش در پایتخت و در میانسالی، با حمایتهای شهید رجایی(وزیر آموزش و پرورش وقت) و مشارکت اهالی در محله کوی نصر،بانی ساخت مدرسه شهید فیاضبخش، شهید پاکنژاد، شهید امام موسی صدر و... میشود و همزمان به معلمان درس قرآن میدهد. پس از بازنشستگی همچنان آرام و قرار ندارد و به توصیه دکتر گلزاری، شروع به گذراندن دورههای تفسیر قرآن میکند. البته از آموزش دیگران غافل نمیشود و در خانهاش دورههای آموزش قرآن همچنان دایر است. در دهه 70 به توصیه پزشک به دلیل نامناسب بودن آب و هوای تهران، ساکن مهرشهر کرج میشود اما ارتباطش با ساکنان منطقه قطع نشده و نخستین مرکز خیریهاش را به نام دارالاکرام حضرت ابوالفضل(ع) دایر میکند و بعدها خیریههای دیگری با کمک او به نامهای خیریه «کوثر» در کرج و «سلوک پویا» در سعادتآباد شکل میگیرد که اکنون صدها کودک تحت پوشش این مراکز هستند. کودکانی که از داشتن پدر محرومند و سرپرستی ندارند یا جزو زلزلهزدگان بم و هریس تبریز به شمار میآیند. بدرالملوک امام، با وجود کهولت سن و بیماری همسرش رئیس هیئتمدیره تمامی این مؤسسهها بوده و حداقل هفتهای 2 بار مسیر مهرشهر کرج تا تهران را طی میکند تا در جلسه مدیران شرکت کرده و به بانوان آموزش قرآن دهد. او مادر بیش از 2 هزار کودک و نوجوان بدسرپرست و بیسرپرست است. مدیر 3 مؤسسه خیریه فعال برای کودکان و نوجوانان: میخواستم بچهها سقفی داشته باشند اسم هر بچه بیسرپرست و بدسرپرست که میآید، دست و دلش میلرزد و با ورود هر حامی احساس غرور میکند. چون توانسته با دست خالی و در حد بضاعت با کمک دوستانش به فقرزدایی کمک کند و بخشی از این بار را از دوش مسئولان بردارد. این کار را از سالها پیش شروع کرده و حال برای بسیاری از بچههای شهر بهویژه محدودههای جنوبی پایتخت، مشهد، کرج، شهریار، مهرشهر و... «بدرالملوک امام» یک مادر معنوی است که با داشتن 89 سال سن، گاه به دیدارشان میرود یا در برنامههای مختلف با آنها به گفتوگو مینشیند و تشویقشان میکند که درس بخوانند. مادران این بچهها و حتی حامیان خیریهها هم از محبت بانوی سالخورده و سرزنده منطقه ما بیبهرهنیستند و در کلاسهای اخلاق، مثنویخوانی و قرآن او شرکت میکنند. بدرالملوک امام، مدیر 3 مؤسسه خیریه دارالاکرام و سلوک پویا در محدوده شهرک قدس و سعادتآباد و مهر کوثر کرج است و در کارهای خیر بسیاری از ساخت مدرسه و کتابخانه در بخشهای مختلف منطقه و کشور گرفته تا کمک به زلزلهزدگان بم و هریس با همان حقوق بازنشستگی مشارکت داشته و دارد. همه این موارد بهانهای شد تا با او در مؤسسه خیریه دارالاکرام در شهرک قدس قرار ملاقات بگذاریم. چراکه از مدتی پیش به دلیل نامساعد بودن هوای پایتخت و بیماری همسرش، ساکن مهرشهر کرج شده است. البته بانو امام، به سختی گفتوگو را میپذیرد. چون نمیخواهد با بیان فعالیتهایش مغرور شود و حتی در پایان گفتوگو میگوید که هرجا تعریف از خود بود، حذفش کن. اما واقعاً حذف زندگی فردی با بیش از 60 سال خدمت به مردم و بهویژه کودکان و نوجوانان بیپدر سخت بود. شاگردی در مکتب خانواده هر پنجشنبه، مسیر مهرشهر کرج تا شهرک قدس را طی میکند تا به جلسه هیئتمدیره مؤسسه دارالاکرام حضرت ابوالفضل(ع) برسد. مؤسسهای که سال 80 آن را با شعار «تحصیل حق همه کودکان است» راهاندازی کرد و حال نه تنها بیش از صدها کودک در تهران را تحت پوشش دارد، بلکه شعبههای دیگرش در شهرهای مشهد، قم و شیراز و همچنین جنوب پایتخت ایجاد شده تا با حمایت افراد خیر، کودکانی که از داشتن پدر محرومند، تنها نمانده و بتوانند ادامه تحصیل دهند. بدرالملوک امام در جلسه، انگار نه انگار که مدیر است. چون با هر یک از اعضای هیئتمدیره مانند مادری مهربان رفتار میکند و برای کمکهای بیشتر پیشنهاداتی میدهد. جلسه 3 ساعتی طول میکشد و در پایان بیشتر اعضا دیگر توان گفتوگو ندارند، اما بانو امام، همچنان پرانرژی است و اجازه نمیدهد که خستگی سراغش بیاید. وقتی از او درباره شروع فعالیتهایش در کارهای خیر و کمک به دیگران میپرسم میگوید: «مادر بزرگم، طبیب زمان خودش بود. من هم از کودکی زیر دستش بزرگ شدم. بارها دیده بودم که از نیازمندان چیزی نمیگرفت. با کودکان مهربان بود. برای بیسوادان، دورههای آموزش قرآن میگذاشت. من هم از او مددکاری و خواندن قرآن با قرائت را آموختم.» ماجرای حلقه ازدواج و ساخت مدرسه دوره جوانی بانو امام در قم سپری میشود. او با مدرک ادبیات عرب ابتدا در مدارس قم و بهویژه محدودههای فقیرنشین تدریس کرده و سپس شروع به ساخت مدرسهای به نام جوادی میکند. مدرسهای که در آن دختران بسیاری از چهرههای سرشناس قم مانند علامه طباطبایی درس خواندهاند. البته او برای ساخت مدرسه حتی به گفته بسیاری از نزدیکانش از حلقه ازدواجش هم میگذرد. وقتی از بانو امام در اینباره میپرسم میگوید: «در قم پس از ارتباط با محرومان شهر، تصمیم گرفتم کار بزرگی انجام بدهم. پس با حمایتهای همسرم که خود فرهنگی بود، شروع به ساخت مدرسه کردم. اما نمیخواستم از هیچکس کمک بگیرم. درحالیکه مسئولان زیادی را در نهادهای مختلف به واسطه پدرم که از روحانیان قم بود و خانوادهام میشناختم و بارها در فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی همراهشان بودم. اواخر ساخت مدرسه کم آوردم و همه طلاهایم از جمله حلقهام را فروختم. چون میخواستم در مدرسهای که میسازم فقر جایگاهی نداشته باشد و همه بتوانند درس بخوانند.» بانی ساخت مجتمع آموزشی و حمایت شهید رجایی بانو امام با ورودش به تهران و سکونت در محدوده کوی نصر، هم به فکر ساخت مدرسه میافتد. میگوید: «در تهران و محدوده کوی نصر محیط مدرسهها را دوست نداشتم. دختر و پسر کنار هم درس میخواندند و متأسفانه به درس توجهی نداشتند. تا اینکه با پیروزی انقلاب اسلامی، به اداره اوقاف رفتم و پیشنهاد دادم که در یکی از زمینهای اوقافی کوی نصر مجتمع آموزشی بسازیم. حتی این پیشنهاد را با اهالی محل در میان گذاشتم و در نهایت با موافقت وزیر آموزش و پرورش وقت یعنی شهید رجایی کار ساخت مدرسه شروع شد و شهیدرجایی 25 میلیون تومان اعتبار در نظر گرفت. در آن دوران هر خانواده هر کاری که میتوانست از بنایی تا جوشکاری انجام داد و در کمتر از یک سال نخستین مدرسه از مجتمع آموزشی به نام شهید فیاضبخش تکمیل شد. چند روز مانده به بازگشایی مدارس هم کار ساختش به پایان رسید. چون روزهای اول پیروزی انقلاب اسلامی را سپری میکردیم، دیگر آموزش و پرورش بودجهای برای تجهیز مدرسه نداشت، من هم روزی به دانشگاه تربیت مدرس رفتم و میز و نیمکتها را از همانجا تهیه کردم. سپس سایر مدارس به نامهای شهید پاکنژاد، امام موسی صدر و... ساخته شدند.» 7 سال شاگردی پس از بازنشستگی بسیاری بانوی سرزنده و پرانرژی منطقه ما را علاوه بر کار خیر و حمایت از کودکان، به فعالیتهای قرآنیاش میشناسند. البته او برای همه گروههای سنی و افراد مختلف از گذشته تاکنون کلاس برگزار کرده و میکند. بانو امام، قرائت قرآن را نزد مادربزرگش آموخته است. در دورهای هم که ساخت مدرسه شهید فیاضبخش به پایان رسید، به دستور شهید رجایی، وزیر وقت، تمامی معلمان باید 80 ساعت در کلاس قرآن شرکت میکردند و در این میان از بدرالملوک امام دعوت شد تا برای تدریس آماده شود. خودش میگوید: «هنوز برگههای تصحیح اوراق معلمان را دارم. به صدها معلم درس میدادم. بعد امتحان میگرفتم و نمرهها را به اداره فرهنگ میفرستادم و معلمان برتر میتوانستند یک درجه ارتقا بگیرند.» بانو امام پس از بازنشستگی خود شاگردی میکند. چراکه با کسادی زندگی میانهای ندارد، به همین دلیل با تأکید دکتر گلزاری و استادان دیگری، 7 سال در زمینه بررسی قرآن از نظر کلمات مطالعه میکند. با ورودش به مهرشهر کرج هم در نخستین سال حضورش متوجه میشود که اهالی در ماه رمضان برنامه خاصی ندارند. پس در خانهاش کلاس قرآن دایر میکند. اوایل شرکتکنندهها 2 نفر بودند. اما حالا با گذشت 8 سال هر هفته در خانهاش روزهای سهشنبه و زمان برپایی کلاس قرآن بیش از 50 نفر زیر نظر بانو امام شاگردی میکنند. البته علاوه بر قرآن چهارشنبهها عصر دکتر نبوی کلاس مثنویخوانی دارد و در ماه یکبار پزشکان شناخته شده دورههای سلامت برای اهالی برگزار میکنند. همچنین در خیریه سلوک پویا هر هفته یکشنبهها، پیش از شروع جلسه رسمی یک ساعت به تفسیر قرآن میگذرد. او درباره تمامی این برنامهها میگوید: «من با این کارها در واقع خودم را تربیت میکنم. چون از همه مطلبی میآموزم.» میزبانی از کودکان بم با گذشت 12 سال از حادثه گفتوگو با بانو امام شیرین است و در این میان گاهی افراد وارد اتاق میشوند تا سؤالی از او بپرسند یا از او میخواهند که به دلیل مسئولیتش در مؤسسه دارالاکرام برگههایی را امضا کند و او با مهربانی به آنها جواب میدهد. به گفته خودش از روزی که خانوادههای دارای بچههای یتیم را دیده تصمیم گرفته که تا کمکی هم به آنها کند. خودش میگوید: «اوایل با گروههای مختلف به خانه بچهها میرفتیم، با آنها صحبت کرده و در نهایت کمک میکردیم. اما به مرور تعداد بچهها بیشتر شد. برای همین به ناچار خیریه رسمی شکل گرفت و دفترش خانه خودم شد. برای همین در خانه خانمها دور هم جمع شده و جهیزیه درست میکردند و... تا اینکه زلزله بم رخ داد. به یاد دارم با کمک خیّران کلی وسایل جمع کرده و پس از دستهبندی همراه همسر و دخترم به بم رفتیم. در بم و در آسایشگاهالزهرا(س) وسایل اهدایی را تقسیم کرده و یک هفتهای ماندم و توانستم نیازهای جدید خانوادهها را شناسایی کنم. پس از بازگشت دوباره وسایل جمعآوری و ارسال شد.» جالب اینجاست که تمامی کارها را بانو امام در 76 سالگی انجام میدهد. البته خدماتش هنوز به پایان نرسیده و کودکان بم با گذشت 12 سال از زلزله، همچنان از حمایتهای مؤسسه بانو امام بهرهمند شده و در سال 3 روز مهمان شهروند هممحلهای ما در مهرشهر میشوند. شبها خواب ندارم علاوه بر کودکان بم، بچههای بدسرپرست و بیسرپرست تهران، کرج، نسیم شهر و... هم تحت پوشش مؤسسههای بانو امام هستند و او با داشتن تنها یک دختر، تعداد فرزندانش را بیش از 2 هزار نفر میداند و در اینباره میگوید: «با همه خدماتمان معتقدم هنوز نتوانستهایم عاطفه شکست خورده کودکان را جبران کنیم. چون ما به آنها آذوقه و مبلغی میدهیم تا بتوانند ادامه تحصیل داده و زندگی خود را بگذرانند اما واقعاً نمیتوانیم دست گرم پدر را بر سرشان بکشیم، به همین دلیلگاه مخالف افزایش تعداد مددجوها هستم. گرچه حتی با حامیان به خانههایشان میرویم و شاید باورتان نشود، برخی مواقع بانوانی با انگشتر برلیان در دست خانههای بچههای نسیم شهر را تمیز میکنند اما خودم شبها خواب ندارم. چون میترسم که از بچهای غافل شده باشیم البته تا جایی که بتوانم تلاش میکنم و خسته هم نمیشوم و فعلاً هم به مرگ فکر نمیکنم. چون هنوز مطمئن نیستم تمام کارهایم خدایی بوده باشد. دوستان و آشنایان بدرالملوک امام از ویژگیهای او میگویند بانوی با اخلاق و خوشفکر افراد بسیاری با بدرالملوک امام، آشنا هستند و در این سالها از او درسهای بسیاری آموختهاند. این آشناییگاه به واسطه حضور این بانو در برنامههای خیریه بوده و گاه شرکت در کلاسهای قرآن، جلسهها یا در نهایت همکاری با او. در حاشیه دیدار با بانو امام، با تعدادی از آنها همصحبت شدیم. فروزنده علیخانی، معلم بازنشسته: عامل تحقق آرزویم شد فروزنده علی خانی (امامی) خود روزی دبیر بوده و همراه بانو امام ابتدا مؤسسه دارالاکرام حضرت ابوالفضل(ع) و سپس سلوک پویا را راهاندازی کرده است. او اکنون نایب رئیس هیئتمدیره است و میگوید: «در سالهایی که تدریس میکردم، همیشه بچههای با استعدادی را میدیدم که شعلههای عشق به تحصیل در وجودشان زبانه میکشید، اما غم نداشتن امکانات مالی مانع از شکوفایی استعداد و ادامه تحصیلشان میشد. برای همین همیشه آرزو میکردم که روزی بتوانم به این بچهها کمک کنم. تا اینکه با بانو امام آشنا شدم. او با طرحها و برنامههایش باعث شد تا به آرزویم برسم. در واقع در مؤسسه هدفمان را روی فرزندان محروم از نعمت پدر قرار دادیم که در مشقتهای فراوان زندگی، در جایگاه بالای علمی بودند. البته هدف ما علاوه برکمکهای مالی، ارتقای سطح فرهنگی هم بود به همین دلیل همیاران، مددکاران، روانشناسان، پزشکان و.... به کمک آمدند. اکنون بعد از گذشت 10 سال از فعالیت مؤسسه، حدود 250 دانشجو و دانشآموز از میان این بچهها به موفقیتهایی دست یافتهاند و معتقدم این موفقیتها علاوه بر حمایتهای حامیان و تلاش خود بچهها، نتیجه درسهای بانو امام بوده که مانند استاد ما را راهنمایی کرد. پروین خیرینژاد/ شاگرد کلاسهای قرآن بانو امام در دهه60 درس اخلاق میدهد پروین خیرینژاد، یکی از معلمانی است که روزگاری بانو امام به او و همکارانش درس قرآن داد تا بتوانند در آزمون ارتقای سطح شرکت کنند. خیرینژاد خاطرات بسیاری از بانو امام و تدریس او در مدارس محدوده شهرآرا و گیشا دارد و میگوید: «جزو نخستین نفراتی بودم که همیشه در مدرسه حاضر میشدم. همه اهالی محل او را بهعنوان معلم فعال منطقه میشناختند. به همین دلیل وقتی موضوع ساخت مدرسه شهید فیاضبخش را مطرح کرد، همه موافق بودند. در حالیکه روزهای جنگ را سپری میکردیم. خودش هم تا آخرین لحظه پای کار ماند و عاشقانه کار کرد. مثل همین حالا که عاشق خدمت کردن است. معتقدم همین موضوع هم باعث شده که انرژی داشته باشد و بدون تکیه به عصا از جلسهای به جلسه دیگر برود.» خیرینژاد هنوز هم در کلاسهای قرآن بانو امام شرکت میکند و میگوید: «بانو امام باعث ورودم به کارهای خیر شد. اما بیش از همه درس زندگی از او یاد گرفتهام. چون با داشتن مشغلهاش لحظهای از همسرش غافل نمیشود و با وجود بیماری همیشه مراقبش هست و به ما یاد داد که حرمت همسر را داشته باشیم.» پری بقاییان/ عضو گروههای خیریه کانادا مانند معلم در حال آموزش است آشنایی«پری بقاییان» با بانو امام، از کشور کاناداست. او در کانادا با گروههای خیریه مشارکت داشته و در آنجا نام بانو امام را میشنود که مدرسه ساخته، کلاس قرآن برگزار میکند و در زمینههای خیریه فعال است. میگوید: «پس از بازگشتم به ایران، سراغ بانو امام رفتم. فکر نمیکردم سن بالایی داشته باشد اما او پرانرژی بود و از هیچ کمکی هم مضایقه نمیکرد. برای همین نه تنها خودم، بلکه دخترم هم علاقهمند به همکاری با بانو امام شدیم. چون واقعاً درسهایی یاد میگیریم که شاید در هیچ کتابی نوشته نشده است. مثلاً در این مدت شاهد بودیم که بانو امام با جوانی که زمانی بزهکار بود، چنان رفتار کرد که آن پسر نه تنها تا مرحله فوق لیسانس ادامه تحصیل داده، بلکه خود از حامیان است. در واقع بانو امام از کوچکترین فرصتها استفاده کرده و مانند معلم در حال تذکر و آموزش دادن است تا اشتباهی صورت نگیرد. محمدحسین متقی/ رئیس هیئت مدیره مؤسسه دارالاکرام واژه یتیم در سیستم ما جایگاهی ندارد خواهران محمدحسین متقی، در سالهای سکونت بانو امام در قم، از شاگردان او به شمار میآمدند. اما گذر زمان باعث میشود که متقی از بانو امام بیخبر باشد تا اینکه سال 1388 به واسطه یکی از دوستانش در وزارت نفت، دعوت میشود تا در کارهای خیر سهیم باشد. در این میان از بانو امام بهعنوانبانی مؤسسه خیریه نام برده میشود و متقی یاد معلم خواهرانش میافتد. معلمی که در زمان شهادت برادران متقی، یک هفته لباس مشکی پوشیده بود. او میگوید: «بعدها شنیدم که بانو امام تلاشهای زیادی در زمینههای اجتماعی داشته و با افراد سرشناسی مانند دکتر شریعتی، شهید بهشتی و دکتر غفوری آشنا بوده و رفتوآمد داشتهاند. با ورودش به تهران همبانی ساخت مدرسه میشود. همه این موارد باعث شد تا به سرعت دعوت دوستم برای فعالیت در مؤسسه را بپذیرم. چون بانویی با ویژگیهای خوش فکری و هوشیاری و نظم بالا مسئولش بود. وقتی هم در مؤسسه مسئولیت هیئتمدیره مؤسسه دارالاکرام را به عهده گرفتم، بانو امام برایم الگو شد و معتقدم درسهای او را نمیتوان از هیچ کتابی آموخت. مثلاً برای کرامت نفس راهکارهای مختلفی ارائه میدهد و باعث شده تا هیچ اسمی در مؤسسه از ناتوانی، محرومیت، یتیم، بدبخت و بیچاره نباشد و تنها واژهای که برای افراد تحت پوشش استفاده میشود، دانشآموزان واجد شرایط یا در نهایت کودکان بیسرپرست است. چون معتقد است واژههای منفی مانند یتیم گرچه باعث تحریک مردم میشود، اما برای خود فرد بار منفی دارد.» متقی یکی دیگر از ویژگیهای بانو امام را عزت نفس او میداند و میگوید: «مؤسسههای تحت پوشش بانو، از طرف هیچ مرکز دولتی حمایت نمیشوند. البته خودش هم به راحتی، حتی برای کار خیر به کسی رو نمیاندازد و دعوت به کار خیرش با نوعی گفتوگو همراه است.» بدرالملوک امام، 89 سال دارد و در هفته حداقل 2 بار مسیر کرج تا تهران طی میکند. اما خسته نمیشود. درحالیکه دچار بیماری پوکی استخوان است. در اثر تصادف نیمی از بدنش حس نداشته و بالا و پایین رفتن از پلهها برایش ضرر دارد. البته خودش سنش را 20 سال میداند. با وجود گذشت 12 سال از زلزله بم، کودکان و نوجوانان این شهر هر سال 3 روز مهمان بانو امام در مهرشهر کرج هستند. او در این 3 روز تلاش میکند بهترین شرایط را برای این بچهها فراهم کند. یکی از تأکیدهای بانو امام برپایی کلاسهای آموزشی برای تمامی مادران افراد تحت پوشش است و حتی آنها را به دلیل شرکت نکردن در کلاسها جریمه میکند. او گاه خود مربی این کلاسهاست. مؤسسههای تحت پوشش بانو امام بدون هیچ حمایت دولتی اداره میشود و حاضر نیست بودجهای را از جایی بگیرند. اما با این حال کودکان و نوجوانان بسیاری بودهاند که زیر نظر بانو امام پرورش یافتهاند و خود امروز از حامیان به شمار میآیند. در کلاسهای قرآن مؤسسههای بانو امام افراد بسیاری شرکت میکنند. او در واقع قرآن را به خانه میبرد و با آن درس زندگی به شرکتکنندگان میدهد و میگوید که چگونه در آپارتمان زندگی کنند. ۱۳۰۵سال تولد بدرالملوک امام است. او در ابهر متولد شد و زیر نظر مادربزرگش«فاطمه دارایی»به دلیل تخصصش در پزشکی، در کودکی مددکاری و همزمان دورههای آموزش قرآن را دید. ۱۳۵۷سال تأسیس مدرسه شهید فیاضبخش محله کوی نصر است که با حمایتهای شهید رجایی و همکاری ساکنان محله به واسطه بانو امام به بهرهبرداری رسید. ۱۳۷۰سالی است که بانو امام از تهران به مهرشهر کرج میرود اما در این مکان هم کلاسهای قرآنی دایر میکند. ۱۳۸۰سال ثبت رسمی مؤسسه خیریه دارالاکرام ابوالفضل(ع) تهران توسط بدرالملوک امام است. یکی از مهمترین اهداف مؤسسه فراهم کردن شرایط مناسب برای تحصیل کودکان و نوجوانان واجد شرایطی است که امکان تحصیل پیدا نکردهاند. ۱۸۲سالی است که مؤسسه خیریه مهر کوثر کرج توسط بانو امام ایجاد میشود تا مکانی برای حمایت از کودکان و زنان بیسرپرست و بدسرپرست، کمک به مراکز حمایت از معلولان، اهدای کمک هزینه تهیه جهیزیه به خانوادههای نیازمند و کمک مادی و معنوی دانشآموزان و دانشجویان باشد. ۱۳۹۰سالی است که 2 شعبه دیگر مؤسسه دارالاکرام در مشهد و تهران راهاندازی میشود. مؤسسه مشهد توسط حاج اسماعیل غروی مورد حمایت قرار میگیرد و منزلی را برای انجام امور وقف کرده است.