هـمـه با هــم

برای فــردای ایتـــام

اخبار

مهدیه و موهبت الهی‌اش

مهدیه و موهبت الهی‌اش
مهدیه فرزند ۲۴ ساله بوتراب هست. ده سال پیش استعداد خودش رو کشف کرد و فهمید که نوشته‌هاش روح دارند. مهدیه یه شعر برای ما فرستاد با عنوان «خانه خورشید» که به قول خودش خیلی بوی ناامیدی می‌داد، می‌گفت روزایی که حال روحیش خوب نبوده اون رو نوشته ولی دوست نداشت فقط این حس رو با بقیه بچه‌های بوتراب به اشتراک بذاره و یا خدای نکرده اونا رو هم ناامید کنه. اما الان مهدیه خیلی روبراهه و یه شعر با اسم «صدای پای بهار» مختص بچه‌های بوتراب نوشته و برامون فرستاده.
یه بیوگرافی کوتاه به قلم مهدیه رو به همراه دو شعر ارسالیش می خونیم:
در ۱۴ سالگی دبیرم استعدادم رو کشف کرد. خودش هم دست به قلم داشت. با تشویق ایشون بود که شروع به نوشتن کردم. توی همون سال نوشته ارسالی من از طرف مدرسه تقدیرنامه استانی گرفت. از اون سا ل‌ها دارم می‌نویسم. انشاهای کل بچه‌های کلاس رو می‌نوشتم.

 

 متن‌هایی که می‌نویسم واقعا فوق‌العاد هس ولی حمایتی از نوشته‌هام نشده، حالا اگر حمایت بشه منم  واسه نشریات حتی تا چاپ کتاب هم می‌تونم بنویسم.

 

بنا به دلایلی حدود ۳_۴ سال سمت قلم نرفتم.یک کلمه هم نتونستم بنویسم. فکر می‌کردم استعدادم از بین رفته. اهالی ادبیات می‌دونن که هر شاعر و نویسنده‌ای منشا حسش رو از یه سرچشمه‌ای می‌گیره.

 

قهر قلم با من چند سال طول کشید، کشید و کشید تا رسید به زمانی که سال ۹۷  توی سفر مشهدم نامه‌ای به امام رضا نوشتم و بین ۲۰۰ نفر جزو برگزیدگان شدم. خواست امام بود یا توجهش نمی‌دونم، هر چی بود بعد از چندین سال وقتی دوباره قلمم رو دستم گرفتم فهمیدم استعدادم هیچ وقت نمی‌میره، چون نعمت خدادادیه حتی اگر سا ل‌ها چیزی ننویسم این استعداد یه چیزیه که عجین شده با روح من.

 

من تو نوشته‌هام سبک خاص خودم رو دارم.بعضی‌ها به گفت ا خوان ثالث شعر سبک می‌نویسن.نوشته‌های من سبک نیست، دنیا حرف داره و هر کسی مفهوم خاص خودش رو می‌تونه ازش برداشت کنه.قلم مثل شمشیر می‌مونه، وظیفه تو بیدارکردن وجدا ن‌هاست. این هنر به هر کسی داده نمی‌شه ویک موهبت الهیه.

 

اشعار مهدیه
شعر مهدیه جلیلی

 

 


این یک متن تست 
۱ فروردین ۱۴۰۰ ۱۸:۵۰
روابط عمومی خیریه عترت بوتراب |

نظرات بینندگان

نام را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید