به گزارش روابط عمومی موسسه خیریه عترت بوتراب به نقل از صبح قزوین، اکرام ایتام و افراد بیسرپرست همواره مورد تأکید و توجه خداوند متعال و ائمهمعصومین(ع) بوده و در قرآن کریم آمده است که اکرام یتیم موجب دوستی خداوند، آسایش در دنیا و آخرت، بازدارنده از کبر و غرور و دوری از محنتهای مالی میشود. بر این اساس در راستای تقویت حس همدلی و همکاری در میان افراد جامعه و همچنین ترویج فرهنگ الهی اکرام و تشویق به مشارکت سایر افراد خیر و نیکوکار در امورات خیریه و دستگیری از حال فقرا، مصاحبهای با یکی از حامیان ایتام صورت گرفته است که در ادامه میخوانید. در ابتدا خود را معرفی بفرمایید: عبداللهی: زهرا عبداللهی هستم دارای مدرک کارشناسی رشته امور تربیتی و دبیر آموزش و پرورش با 26 سابقه و مدت 20 سال است که در زمینه کمک به ایتام و نیازمندان با کمیته امداد فعالیت دارم. سه فرزند دارم که یکی از آنها دانشجو و دو نفر دیگر ازدواج کردند. انگیزه شما برای ورود به کارهای خداپسندانه چه بود؟ عبداللهی: سال 57 به عنوان معلم نهضت سوادآموزی در یکی از روستاها مشغول تدریس شدم. با توجه به شغل معلمی و ارتباط نزدیکی که با دانشآموزان داشتم دریافتم که دانشآموزان بیبضاعت با مشکلات فراوانی برای ادامه تحصیل مواجه هستند؛ لذا به منظور ارائه حمایتهای عاطفی و اقتصادی، بهترین کار را در این دیدم که به عنوان یک حامی یا رابط، خود شروع کننده این مسیر باشم. در ابتدا دانشآموزانی که مشکلات مالی داشتند، تحت حمایت داشتم و در حد بضاعت از آنها دستگیری میکردم، بعدها به عنوان رابط کمیته امداد با این نهاد همکاری کردم که همچنان نیز ادامه دارد. نحوه آشنایی شما با طرح اکرام کمیته امداد چگونه بود؟ عبداللهی: بنا بر تاکید پیامبر و سفارش خداوند در قرآن کریم به یتیم نوازی به عنوان یکی از خصیصههای مهم فرد مسلمان موجب شد تا از طرح اکرام یتیمان شروع کنم که تا به امروزم ادامه دارد؛ البته در طرح محسنین و شفا نیز همکاری دارم. چه سال وارد این عرصه نیکوکاری شدید؟ عبداللهی: سال 57 وارد نهضت سوادآموزی شدم طی فعالیت در روستاها با چشم خود فقر مادی بچهها را مشاهده کردم، به همین دلیل از همان بدو شروع فعالیت کمیته امداد در قزوین با این نهاد همکاری داشتم و در ادامه نیز وارد آموزش و پرورش شده و به عنوان رابط کمیته امداد در اموزش و پرورش شروع به فعالیت کردم. ورود شما به این عرصه چه آثار و برکاتی در زندگی شخصی شما داشت؟ عبداللهی: این کار توفیقی بود که حس خوبی را منتقل میکرد و من خوشحالم که خداوند متعال مرا برای این کار قابل دانست، البته به لحاظ مادی در سطح بالایی نیستم اما خدا را شاکرم که با همت و تلاش اعضای خانواده، بستگان و همکاران که مرا امین خود دانسته تا کمکهای خداپسندانه آنها را به دست نیازمندان برسانم، تا به امروز در این عرصه فعالیت دارم. این کار برکات فروانی در زندگیم دارد، زیرا همانطور که همه واقف هستند به دلیل مشغله کار در بیرون شاید آنطور که شایسته است، نتوانستم در کنار فرزندانم حضور داشته باشم اما موفقیتهایی که اکنون در زندگی خود و فرزندانم مشاهده میکنم حاصل برکات همان اعمال نیک میدانم. حس آرامش و رضایتمندی ماحصل ورود به جریان کمک به نیازمندان است و بسیار خوشحالم که مهمترین دغدغه زندگی من همین کار است. چطور دیگران را نیز به این کار تشویق کردید؟ عبداللهی: دوست دارم دیگران را نیز در امور خِیر و فرهنگی دخیل کنم به همین دلیل همواره تلاشم این است تا سایرین را نیز به این کار تشویق کنم. والدین من دارای روحیه خیرخواهانه هستند به طوریکه پدرم نیز پیگیر رفع مشکلات مردم است. به طور کلی ذاتا اینگونه تربیت شدیم که به فکر هم نوعان خود باشیم. آیا سایر اعضای خانواده شما نیز در این عرصه فعال هستند؟ عبداللهی: بله. همسر، فرزندانم و همچنین خانواده خود و همسرم حامی ایتام هستند. در روز نخست یک فرزند یتیم را تحت حمایت خود داشتم اما به مرور زمان دیگر اعضای خانواده نیز در این راه همراه شدند، به طوریکه سال گذشته هم که با عنایت خدا عضو جدیدی به خانواده ما اضافه شد او نیز به جمع حامیان پیوسته و اکنون نوه یک ساله من حامی کودکیست که یک ماه از خودش کوچکتر میباشد. هم اکنون حامی چند کودک هستید؟ عبداللهی: هماکنون نزدیک به 200 نفر از ایتام و کودکان بیبضاعت با استقبال اعضای خانواده، اطرافیان و همکاران فرهنگی تحت حمایت هستند و من به عنوان رابط عهدهدار این مسئولیت هستم که البته با عنایت خدا، هر روز بر تعداد افراد تحت پوشش افزوده میشود و امیدوارم روزی برسد که کودک یا خانواده نیازمندی وجود نداشته باشد. کمک و همراهی سایر اعضای خانواده در این عرصه چگونه است؟ عبداللهی: پدر و مادرم همواره در این راه کمکم هستند و در بازدید از خانوادههای نیازمند مناطق دورافتاده و روستاها با من همراهی میکردند. همچنین در طول 31 سال زندگی مشترک، خانواده خودم و همسرم در این مسیر همراهی و کمکهای لازم را با من داشتند. این کار به تنهایی از عهده من خارج است و کمک اعضای خانواده و سایر حامیان نقش بسزایی در انجام شایسته این امر خداپسندانه دارد. کار خیر و کمک به هم نوعان به برنامهای برای زندگی من و اطرافیانم تبدیل شده به طوریکه اگر چند روز از جمعآوری کمکها بگذرد خود این افراد تماس گرفته و خود داوطلبانه و از سر شوق مبالغ را تقدیم میکنند. کفالت و اکرام ایتام و افراد بیسرپرست و کمکهای خیرخواهانه مادرم موجب شد تا تعدادی از تشییع کنندگان پیکر مادرم، از فرزندان ایتام و خانودههای آنها باشند. با وجود اینکه 4 سال از فوت مادرم گذشته است، همچنان حامی ایتام بوده و ما پرونده ایشان را نبستیم و به نیابت از مادرم، خدمات لازم را به کودک تحت حمایت ایشان ارائه میدهیم و نکته قابل تامل علاقه خاص این کودک به مادرم حتی بعد از چند سال فوت وی است. خاطرهای از این موضوع دارید؟ عبداللهی: اعزام افراد نیازمند که به دلیل فقر مالی نتوانستند بودن به مشهد مقدس بروند یکی دیگر از کارهایی بود که با همراهی و مشارکت تنی چند از همکاران در مدرسه انجام میشد. وقتی با این دانشآموزان تماس گرفته و آنها را برای این اردو دعوت میکردیم ناباورانه از اتفاق خوب پیش آمده، خوشحال شده و اشک شوق میریختند. در چند سفر، مادرم نیز حضور داشتند و جالب اینکه پس از بازگشت اولیای این دانشآموزان از سوغاتیهایی که مادرم برای کودکان آنها خریده بود، تشکر میکردند این درحالی بود که من از اقدام مادرم مطلع نبودم. دانشآموز نابینایی در یکی از این سفرها همراه ما بود که مادرم از ابتدای سفر تا انتها همراه این کودک در زیارت، گردش و خرید سوغاتی بود و همه کارهایش را با جانِ دل انجام میداد. آیا در این ایام فعالیت شما گسترده شده است؟ هم اکنون نیز مجوزی به من داده شده که به عنوان رابط ناحیه یک آموزش و پرورش در کلیه مدارس حضور یافته و دیگران را نیز تشویق به این کار کنم که خوشبختانه با استقبال خوب همکاران مواجه شد چراکه همکاران فرهنگی در کارهای خداپسندانه همواره پیشقدم بوده و هستند. کمکها به صورت نقدی به صورت ماهانه به حساب افراد تحت حمایت واریز میشود و یا در قالب کمکهای غیر نقدی به صورت خرید لباس و سایر مایحتاج زندگی تهیه و به این خانوادهها داده میشود. خاطرهای به یادماندنی از دوران فعالیت خود بگویید. همه سالهای فعالیتم، خاطره است و تک تک بچههایی که به آنها خدمت میکنم برایم دنیایی از خاطره هستند. در یکی از سالهایی که من در روستایی مشغول به تدریس بودم یکبار با من تماس گرفته شد مبنی بر اینکه آقایی در تهران فوت شده و وصیت کرده که غذای مراسم سومش را به افراد این روستای دورافتاده توزیع کند و ما نیز تا زمان افطار همه این غذاها را به خانوادهها دادیم و همه از آن بهرهمند شدند و حتی به روستای نزدیک دیگر نیز توزیع شد. از آنجا که دوست داشتم در کنار این خانوادهها روزهام را افطار کنم در سر سفره یکی از این خانوادهها حاضر شدم و دیدم که جز غذای نذری، هیچ چیز دیگری در سفره افطاری آنها نبود و من در کنار تاثر از شرایط بد مالی این خانواده، خوشحال بودم که غذای نذری آن رو به سفره این خانواده رونق بخشیده بود. سخن آخر؟ عبداللهی: اگر ما به حدیثی که پیامبر در مورد کمک به ایتام و نیازمندان فرموده است عمل کنیم هرگز در جامعه نیازمندی یافت نمیشود؛ پس بیاییم در ماه مبارک رمضان شادیهایمان را با افطاری دادن به کودکان نیازمند تقسیم کنیم. و در پایان دست همه خیرین و همکاران را میبوسم و خدا را شاکرم که پدر و مادری داشتم که این فکر را در من رشد داده و دست مرا گرفتند.