هـمـه با هــم

برای فــردای ایتـــام

اخبار

مراسم حلیم‌پزی برای فرشته‌های بیمار

مراسم حلیم‌پزی برای فرشته‌های بیمار
بر و بچه‌های خیریه «کودکان فرشته‌اند» یک شب تا صبح در بیمارستان بهرامی بیدار ماندند و برای سلامتی بچه‌ها حلیم نذری درست کردند.

به گزارش روابط عمومی خیریه عترت بوتراب به نقل از مهر، سرطان به پیر و جوان رحم نمی‌کند و تازگی‌ها بیشتر سراغ بچه‌ها را می‌گیرد. تعداد بیماران بیمارستان کودکان بهرامی گویای این مدعاست. بچه‌هایی که از چند ماه تا زیر شانزده سال لباس بیماری تن کرده‌اند و روی تخت‌های یکدست سفید ولو شده‌اند و چشم‌انتظارند تا یک نفر به آنها سر بزند. حالا هفت سالی هست که خیریه‌ «کودکان فرشته‌اند» تشکیل‌شده‌ تا این خلاء را پر کنند و شادی و نشاط را بین بچه‌های بیمار تقسیم کنند. «فعالیت‌های این گروه شامل برگزاری جشن، در مناسبت‌های مختلف و برگزاری تولد برای کودکان در بیمارستان، فراهم کردن شرایط تحصیل برای کودکان بیمار، تهیه دارو و فراهم کردن مایحتاج خانواده کودکان، بازسازی و تغییر دکور بیمارستان‌های کودکان، تهیه مسکن برای خانواده بیماران نیازمند و تجهیز بخش‌های بیمارستان‌ها است.» حالا اعضای این گروه خوشحال تصمیم گرفته‌اند برای سلامتی کودکان بیمار، یک‌شب تا صبح چند دیگ حلیم نذری را در بیمارستان بهرامی بپزند و بین مردم پخش کنند.

حالِ حلیم

ساعت یازده شب است. صدای مداحی که زیارت عاشورا می‌خواند تا خیابان‌های مجاور بیمارستان هم به گوش می‌رسد. در اصلی بیمارستان بسته است و باید از کوچه کناری وارد شد. شلوغی و سرزندگی حیاط بیمارستان در این ساعت شب اصلاً عادی نیست. گوشه‌ای از حیاط فرش پهن کرده‌اند. حدود صد نفر آدم به‌صورت نشسته و ایستاده در آن حوالی جمع شده‌اند. یک گروه مشغول پذیرایی با شربت و شیرینی هستند و یک عده آن‌طرف‌تر بالای سر دیگ‌های حلیم ایستاده‌اند. چهار دیگ نسبتاً بزرگ حلیم در حال قل‌قل کردن هستند و افرادی با ملاقه‌هایی بیل مانند، مشغول هم زدن مایع شیری‌رنگ داخل دیگ هستند. قرار است این مایع‌های رقیق تا صبح به حلیم‌های خوش‌طعمی تبدیل شوند و برای حاضرین صبح دل‌چسبی بسازند. صدای سوزناک مداح در میان‌دار و درخت‌های حیاط بیمارستان می‌پیچد و گوشه‌ی چشم حاضرین را تر می‌کند.

 

 هفت سال در لباس دلقک

حدیث نسرین پور معاونت خیریه‌ در رابطه با چرایی و چگونگی تشکیل این سازمان مردم‌نهاد توضیحات جامعی می‌دهد. «این مرکز از سال ۸۸ راه افتاد. چند دوست صمیمی باهم تصمیم گرفتند به‌جای پخش شربت و شیرینی در ایام نیمه‌ شعبان، با خرید هدایایی کوچک به عیادت کودکانی که در بیمارستان‌ها هستند، بروند. نتیجه‌ کار آن‌قدر حال خودشان و بچه‌ها را خوب کرد که تصمیم گرفتند این روند را ادامه دهند و در همه‌ مناسبت‌های ملی و مذهبی میهن به دیدار بچه‌های بیمار می‌رفتند. باگذشت زمان تعداد بیشتری از افراد به گروه می‌پیوندند و خیریه‌ »کودکان فرشته‌اند» ساختار سازمانی به خودش می‌گیرد.

بعضی بچه‌ها که باید هرچند وقت یک‌بار به بیمارستان سر بزنند، دوست دارند، آخر هفته بیمارستان باشند که دلقک‌ها را ببینند. «اگر هم یک هفته به هر دلیلی نتوانیم به آنها سر بزنیم، پیگیر می‌شوند که چرا نیامدید. ازبس‌که این بچه‌ها به ما انرژی می‌دهند، وقتی از بیمارستان برمی‌گردیم انگارنه‌انگار که از سرکار برمی‌گردیم و خسته‌ایم. به قول بچه‌ها، هفته‌ ما از جمعه شروع می‌شود.»

خانم نسرین پور که بیش از سه سال در این خیریه فعال است، خاطرات زیادی از شرکت در برنامه‌های گروهی به یاد دارد. «شب یلدای دو سال پیش به بیمارستانی سر زدیم. بچه‌ها به اتاق‌های مختلف سر می‌زدند و از بچه‌ها عیادت می‌کردند. من هنوز داخل نرفته بودم که یکی از مادرها گریان از اتاق بیرون آمد. دیدم وضع پسرش خوب است و دلیلی برای ناراحت شدن وجود ندارد. علت گریه کردنش را که پرسیدم گفت، خیلی‌ها برای عیادت هم‌اتاقی پسرم می‌آیند و ما چون از شهرستان آمده‌ایم، کسی را نداریم. پسرم هرکسی را می‌بیند مدام می‌گوید این‌ها برای خاطر من آمده‌اند و من با گریه می‌گویم نه پسرم. اما این بار که شما آمدید بهش گفتم پاشو پسرم این‌ها آمده‌اند تو را ببینند. پسرش هم بعد بالاخره از یک هفته روی تخت نشسته بود و به ما لبخند می‌زد.»

 

 

احیای شادمانی

خیریه‌ «کودکان فرشته‌اند» از چند کمیته تشکیل‌شده تا کارها سیستماتیک پیش برود. این خیریه از کمیته‌های اجرایی، آموزش، بازسازی مددکاری،‌ پروژه، اهدا، حمایتی مادران و روابط عمومی تشکیل‌شده است. کمیته‌ اجرایی در مناسبت‌ها برای کودکان زیر ۱۶ سال برنامه‌های مختلف برگزار می‌کند. در ایام جشن لباس دلقک می‌پوشند و با سازوآواز برنامه‌های مفرحی برای بچه‌ها برگزار می‌کنند. در ایام عزاداری هم با بچه‌ها نقاشی می‌کشند و شب‌ها احیا سفره‌های افطار پهن می‌کنند و تا سحر مراسم احیا را برگزار می‌کنیم. بیشتر این برنامه‌ها در بیمارستان بهرامی به‌صورت هفتگی برگزار می‌شود. کمیته‌ آموزش در دو بخش عفونی و خونی حاضر می‌شوند و به بچه‌هایی که بستری‌شده‌اند، نقاشی یاد می‌دهند و بازی می‌کنند. به بچه‌هایی که مدرسه می‌روند هم در یادگیری درس‌هایشان کمک می‌کنند تا از درسشان عقب نیفتند. اعضای کمیته‌ بازسازی هم به مراکز درمانی کودکان سر می‌زنند و به هر مرکزی که نیاز به بازسازی، نقاشی و رنگ دارد  به‌صورت داوطلبانه کمک می‌کنند.

۴۰۰ نفر داوطلب داریم که ۱۰۰ نفرشان فعال هستند. داوطلبانی که با بچه‌ها در ارتباط هستند سه جمعه پشت سر هم آموزش بازی‌درمانی می‌بینند. «کسانی که در هر سه جلسه شرکت کنند پیکسل سه ستاره می‌گیرند تا مشخصه‌شان شود. مثلاً وقتی به کوره‌های آجرپزی می‌رویم فقط داوطلبان سه ستاره را می‌بریم که اگر بچه‌های آنجا واکنشی نشان دادند، روش درست برخورد را آموزش‌دیده باشند.»

چند وقت پیش گروهی از اعضای آموزش‌دیده به همراه آقای موسوی‌ن‍ژاد مدیر موسسه ۴۵۰ پک کامل لوازم‌التحریر را برای کودکان مناطق محروم بردند و اتفاق هیجان‌انگیزی را رقم زدند. «بعضی از این بچه‌ها بازی‌های ساده‌ای که همه‌جا مرسوم است را بلد نبودند. دو نفر از اعضای آموزش‌دیده‌مان به این بچه‌ها بازی‌های ساده را آموزش دادند. به‌غیراز این هرسال تعدادی از بچه‌ها و مادرانشان را به سفر مشهد می‌بریم. امسال هم ۱۶۵ نفر از مادران و فرزندان را به مشهد اعزام کردیم. محرم امسال هم ۱۲۵۰ هزار غذا بین مرکزهای نگهداری، گرم‌خانه‌ها و مراکز بازپروری توزیع شد. هزینه‌ها کاملاً به‌صورت مردمی تأمین می‌شود. برای دارو، عمل جراحی و ترخیص بیماران خیلی زود پول جمع می‌شود و چند ساعت بعد از اینکه در کانال تلگرامی‌مان اعلام کردیم، هزینه‌ها تأمین می‌شود.»

 

 

بچه‌ها چشم‌به‌در هستند

زیارت عاشورا تمام‌شده است و صدای صلوات از بالای سر دیگ‌ها به گوش می‌رسد. هرکس حاجتی دارد، بیل را دست می‌گیرد و چند باری حلیم را هم می‌زند. مادر بچه‌های بیمار از طریق لباس‌های بیمارستانی‌شان معلوم هستند. سراغشان می‌رویم تا از حال‌وروزشان بپرسیم. مادر عرفان با لباس صورتی بیمارستان روبه‌رویمان می‌نشیند. عرفان سه‌ساله از اواخر شهریورماه در بخش خون بستری بهرامی شده. تشخیص دکترها سرطان خون است ولی این اتفاق باعث نشده، درهای امید روی خانواده‌ معیری بسته شود. «بچه‌های خیریه خیلی خوب برخورد می‌کنند. بچه‌های بیمار رو سرگرم می‌کنند. خدا خیرشان بده خیلی روحیه می‌دهند. بعضی‌ها کتاب داستان می‌خوانند، بعضی‌ها بازی‌های فکری می‌آورند و یک سری هم عروسک بازی می‌کنند. هر وقت خاله‌ها می‌خواهند بروند، عرفان بهانه می‌گیرد و دلش تنگ می‌شود. هرروز چشمش به در است تا خاله‌ها بیایند و با او بازی کنند.» خانه‌شان کرج است و این‌یک ماه را به‌دوراز فضای گرم و صمیمی خانه سرکرده‌اند. بااین‌حال برنامه‌های مذهبی خیریه باعث می‌شود که لحظاتی از دغدغه‌های‌ مادران دل‌تنگ کم شود. چشمی‌تر کنند و دلشان را سبک. «خیلی خوبه. یکم حال و هوامون عوض می‌شه. یه مدتی مریضی بچه‌ها رو یادمون می‌ره.» حرف از روزهای اول بیماری پسرش که می‌شود بغض می‌کند ولی اشک به چشمانش نمی‌آید. «هی به ما می‌گفتن که عرفان سرطان دارد، بعد می‌گفتن که نه اشتباه کردیم، نداره. چندبار دچار شک شدیم.»

مادر دیگری که دوست ندارد اسمی ازش برده شود. یک هفته‌ای است که پسرش را در بخش عفونی بیمارستان بستری کرده و خودش هم صبح و شب بالای سرش است. دکترها هنوز تشخیص نداده‌اند و قرار است تحت نظر باقی بماند. همینکه با شرکت در این مراسم حال و هوایش عوض می‌شود، برایش کافی است. خیلی کم حرف است و ترجیح می‌دهد با چشم‌هایش هزاران حرف نگفته را بیرون بریزد.

 

۴ آبان ۱۳۹۵ ۱۱:۵۳
خبرگزاری مهر |

نظرات بینندگان

نام را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید