انس بن مالک مى گوید: روزى پیامبراسلام در شاهراه مدینه مىرفت، یتیمى را دید که کودکان بر وى جمع آمده بودند و او را خوار و خجل کرده و هریک بر وى تکبر نموده و او را به صورتى آزار مىدهند، آن یکى مىگفت: پدرم از پدر تو بهتر است، دیگرى مىگفت مادرم از مادر تو بالاتر است، سومى مىگفت اقوام و طایفه ما از اقوام و طایفه تو بالاترند و آن یتیم مى گریست و در خاک مىغلتید، رسول خدا چون آن کودک را به آن حال دید بر وى رحمت آورد و نزدش ایستاد و فرمود: اى پسربچه کیستى؟ و چرا چنین درماندهاى؟ گفت: من فرزند رفاعه انصارى هستم، پدرم روز جنگ احد شهید شد، خواهرى داشتم از دنیا رفت، و مادرم شوهر کرد و مرا از خود راند، اکنون منم و درماندگى و بیسرپرستى و بیکسى! و از این سختتر بر من سرزنش این کودکان است! پیامبر از سخن او بسیار ناراحت شد تا جائى که گریست، سپس فرمود: اندوه مخور و آرام باش اگر پدرت را کشتند من که محمدم پدر توام و فاطمه خواهر تو، و عایشه مادرت، کودک شاد شد و برخاست و آواز برآورد که اى کودکان اکنون مرا سرزنش مکنید و جوابتان را بشنوید: پدرم از پدرانتان و مادرم از مادرانتان و خواهرم از خواهرانتان بهتر است، آنگاه پیامبر دست کودک یتیم را گرفت و به خانه حضرت فاطمه برد و فرمود اى فاطمه این فرزند من و برادر توست، فاطمه برخاست و او را نوازش کرد و خرما نزد وى نهاد، و روغن در سر وى مالید، و جامه در وى پوشید. وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْیَتامى قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَیْرٌ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ: و از تو درباره یتیمان مىپرسند، بگو: اصلاح امور آنان بهتر است و اگر با آنان معاشرت کنید و رفت و آمد برقرار نمایید کارى خداپسندانه است. آنان برادران دینى شما هستند و خدا فسادگر در امور یتیم را از اصلاحگر میشناسد و اگر خدا میخواست شما را در تکلیف و مسئولیت نسبت به مال و جان یتیم به زحمت میانداخت مسلماً خدا تواناى شکستناپذیر و حکیم است. وَ آتُوا الْیَتامى أَمْوالَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى أَمْوالِکُمْ إِنَّهُ کانَ حُوباً کَبِیراً: اموال یتیمان را پس از رشدشان به آنان بدهید و اموال پست و بیارزش خود را با اموال مرغوب و با ارزش آنان عوض نکنید و اموالشان را با ضمیمه کردن به اموال خود نخورید زیرا آن گناهى بزرگ است. وَ ابْتَلُوا الْیَتامى حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْکُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ یَکْبَرُوا وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَیْهِمْ وَ کَفى بِاللَّهِ حَسِیباً: و یتیمان را نسبت به امور زندگى بیازمایید تا زمانى که به حد ازدواج برسند، پس اگر در آنان رشد لازم را یافتید اموالشان را به خودشان بدهید و آن را از ترس آن که مبادا به سن رشد برسند و از شما بگیرند به اسراف و شتاب مخورید و از سرپرستان ایتام آن که توانگر است باید از تصرف در مال یتیم به عنوان حق الزحمة خوددارى کند و هرکه تهیدست است به اندازه متعارف مصرف نماید و هنگامى که خواستید اموالشان را به خودشان بدهید براى آن که در آینده اختلاف و نزاعى پیش نیاید برآنان گواه بگیرند و خدا براى محاسبه کافى است. وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلًا سَدِیداً إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً: و کسانى که اگر فرزندانى ناتوان پس از خود به جاى مىگذارند بر آنان از ضایع شدن حقوقشان بترسند پس لازم است نسبت به شأن یتیمان از خدا پروا کنند و درباره آنان و اموال و امورشان سخنى درست و استوار گویند تا حق یتیمان خودشان هم ضایع نگردد. بىتردید کسانى که اموال یتیمان را به ستم مىخورند فقط در شکم خود آتش مىخورند و به زودى در آتش برافروخته درآیند. وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ: و به مال یتیم جز به روشى که نیکوتر است نزدیک نشوید تا به حد بلوغ برسد. از حضرت صادق (ع) روایت شده: «من اراد ان یدخله الله عزوجل فى رحمة و یسکنه جنته فلیحسن خُلقه ولیعطى الصفة من نفسه، ولیرحم الیتیم ولیعن الضعیف، ولیتواضع لله الذى خلقه:» آن که مىخواهد خدا او را در رحمتش درآورد و در بهشتش مسکن دهد، پس اخلاقش را نیکو سازد و از جانب خود به مردم انصاف دهد و به یتیم مهر ورزد، و ناتوان را یارى و کمک دهد و براى خدایى که او را آفریده فروتنى نماید. حضرت صادق (ع) از پدرانش از رسول خدا روایت مىکند که آن حضرت فرمود: عیسى به قبرى گذشت که صاحبش در عذاب بود، سپس سال بعد به همان قبر گذشت ولى عذاب از او برداشته شده بود، عرضه داشت: پروردگارم سال اول به این قبر گذشتم صاحبش در عذاب بود، امسال گذشتم در عذاب نبود، خدا به او وحى فرمود: از او فرزند شایستهاى باقى ماند که راهى را اصلاح و مرمت نمود، و یتیمى را پناه داد، من او را بخاطر کارى که فرزندش انجام داد بخشیدم. ابوذر مىگوید: پیامبر فرمود: اى ابوذر من آنچه را براى خود دوست دارم براى تو هم دوست دارم. «انى اراک ضعیفا فلا تأمرّن على اثنین و لاتولین مال یتیم:» من تو در مسئله مدیریت ناتوان و ضعیف مىبینم پس بر دو نفر هم حکومت مکن، و متولى مال یتیم هم مباش حضرت صادق (ع) از پدرانش از رسول خدا روایت مىکند: «من عال یتیماً حتى یستغنى عنه اوجب الله عزوجل له بذلک الجنة، کما اوجب لآکل مال الیتیم النار:» کسى که یتیمى را سرپرستى کند تا جایى که از سرپرست بینیاز گردد، خدا بخاطر این کار بهشت را بر او واجب میکند چنان که دوزخ را به خورنده مال یتیم واجب کرده است. حضرت صادق (ع) از پدرانش از امیرالمؤمنان روایت کرده: «ما من مؤمن ولامؤمنة یضع یده على رأس یتیم ترحما له الا کتب الله له بکل شعرة مرت یده علیها حسنة:» مرد و زن مؤمنى نیست که از باب مهرورزى دست بر سر یتیم بکشد مگر آن که خدا بر هم موئى که دستش برآن میگذرد حسنهاى براى او ثبت نماید. از حضرت صادق (ع) روایت شده: «مامن عبد یمسح یده على رأس یتیم رحمة له الا اعطاه الله بکل شعرة نوراً یوم القیامة:» بندهاى نیست که از باب مهرورزى دست بر سر یتیم بکشد مگر این که خدا به هر موئى که از زیر دستش میگذرد در قیامت نورى به او عطا میکند. از رسول خدا روایت شده: «ان الیتیم اذا بکى اهتزله العرش فیقول الرب تبارک وتعالى: من هذا الذى ابکى عبدى الذى سلبته ابویه فى صغره؟ فوعزتى و جلالى لایسکته احد الا اوجبت له الجنة:» بىتردید هنگامى که یتیم بگرید عرش بخاطر او به لرزه میافتد پس پروردگار تبارک و تعالى میگوید: کیست آن کسى که بنده مرا که در کودکى پدر و مادرش را از او گرفتهام به گریه انداخت، به عزت و جلالم کسى او را ساکت نکند مگر این که بهشت را بر او واجب گردانم. از حضرت باقر (ع) روایت شده که پیامبر فرمود: «یبعث ناس عن قبورهم یوم القیامة تاجج افواههم ناراً فقیل له یا رسول الله من هؤلاء؟ قال الذین یأکلون اموال الیتامى ظلماً ...» مردمى در قیامت از قبورشان برانگیخته میشوند که دهانشان از آتش برافروخته است، گفتند: اى رسول خدا اینان چه گروهى هستند؟ فرمود کسانى که مال یتیمان را ظالمانه میخورند ... از رسول خدا روایت شده: «حث الله عزوجل على برالیتامى لانقطاعهم عن آبائهم فمن صانهم صانه الله، ومن اکرمهم اکرمه الله، ومن مسح یده برأس یتیم رفقا به جعل الله له فى الجنة بکل شعرة مرت تحت یده قصراً اوسع من الدنیا بما فیها وفیها ماتشتهى الانفس وتلذالاعین وهم فیها خالدون:» خداوندا بندگانش را بر نیکى بر ایتام ترغیب نموده، این ترغیب بر نیکى بخاطر این است که آنان از دامان پرمهر پدرى محروم و بریدهاند، کسى که به حفظ ایتام برخیزد خدا او را در حفظ خود قرار میدهد، کسى که یتیم را اکرام کند خدا او را مورد اکرام خود قرار میدهد، و کسى که از روى محبت دست بر سر یتیم بکشد خدا در بهشت به هر موئى که از زیر دستش میگذرد کاخى وسیعتر از دنیا با آنچه در او است به او عنایت مینماید و در بهشت آنچه نفوس بهشتیان بخواهد موجود است، بهشت جائى است که چشمها از دیدن مناظر آن لذت میبرد، و اهل بهشت براى ابد در بهشت جاودانهاند و همیشه به نعمتهایش متنعم اند. امیرمؤمنان (ع) چند لحظه پیش از شهادتش بخاطر عظمت مسئله رعایت ایتام در وصیتش به فرزندانش فرمود: «الله الله فى الایتام فلا تغبوا افواههم ولایضیعوا بحضرتکم:» شما را به خدا درباره یتیمان، آنان را با غذا دادن یک درمیان گرسنه مگذارید و هرگز مباد آن که در جمع شما تباه شوند و حقوقشان پایمال گردد. محمدبن مسلم از یکى از دو امام، حضرت باقر یا حضرت صادق میپرسد: «فى کم تجب لآکل مال الیتیم النار؟ قال: فى درهمین:» در چه مقدار از مال یتیم براى خورنده آن دوزخ واجب میشود؟ فرمود: دو درهم. از حضرت رضا (ع) سئوال شد: «کم ادنى مایدخل به النار من اکل من مال الیتیم فقال: کثیرة و قلیله واحد اذا کان من نیته ان لایرده:» کمترین چیزى که خورنده مال یتیم را به آتش دوزخ وارد میکند چیست فرمود: کم و زیادش یکى است هنگامى که در نیت خورنده آن برگرداندن مال یتیم به یتیم در کار نباشد.