به گزارش روابط عمومی خیریه عترت بوتراب به نقل از سبقت مجاز، همهاش یک خانه کوچک در یک کوچه باریک و در محلهای حاشیهنشین است اما دنیایی در آن خانه است بزرگتر از دنیای واقعی ما. شور و غوغای کودکانه از در آبی و دیوارهای نقاشی شده این خانه کوچک به گوش میرسد. بزرگی دنیای اهالی این خانه به حدی است که حتی سرمای استخوانسوز مشهد نیز در آن گمشده است. شاید معلمان جوان «خانه ایرانی علم» در قلعه ساختمان آنچنان دل دانشآموزان کوچک خود را گرم کردهاند که کسی به سرما توجهی نمیکند. از راه پلهای باریک بالا میرویم. 4کلاس درس با تعدادی دانشآموز دختر و پسر در سنین مختلف. حضور ما حواس آنها را کمی پرت میکند که ناگهان صدای زنگتفریح به گوش میرسد اما برخلاف اغلب مدارس، دانشآموزان به سرعت از کلاس خارج نمیشوند. چند نفر دور معلم خود جمعمیشوند و ادامه درس را از او میپرسند و چند نفر سمت حیاط و آبخوری زهوار دررفته میروند. یکی در کلاس روبهرویی بهدنبال خواهرش میگردد و چند نفری هم دور ما را میگیرند و میپرسند چرا اینجایید و چرا عکس میگیرید. بعضیهایشان با اینکه سن و سال کمی دارند در مقابل دوربین صورتشان را میپوشانند اما بعضی دیگر در مقابل دوربین ژست میگیرند. دخترها وقتی میفهمند از روزنامه آمدهایم دستی به سر و رویشان میکشند و میخواهند اسم همهشان را در روزنامه بنویسیم و پسرها از در و دیوار بالا میروند تا توجه ما را بهخودشان جلب کنند. عزتالله با اینکه میتواند به راحتی از نیمکت خارج شود اما از روی میز به پایین میپرد و به سمت ما میآید. او کلاس دوم است. ظاهرا سنش بیشتر است. شور و شیطنت خاصی در چشمانش برق میزند. میگوید: «اینجا را از مدرسه خودمان بیشتر دوست دارم. عموامیر معلمام است. خیلی مهربان است. غیر از درس با هم مسابقه میدهیم و حتی کشتی هم میگیریم». عصمتالله برادر بزرگتر اوست. بلوچ هستند اما تا همین 2 سال پیش بهدلیل نداشتن تابعیت ایرانی و شناسنامه، از درس و تحصیل محروم بودهاند. به همین دلیل با تأخیر به مدرسه رفتهاند اما کمکهای آموزشی معلمان جوان در خانه ایرانی علم سبب شده از درس و مدرسه خیلی عقب نمانند. یلدا، دخترک کوچک و دوستداشتنی، اسم تکتک معلمان و دانشآموزان را میگوید و میخواهد اسم همه را ثبت کنیم. میگوید: اسم معلمام عمومهدی است. فامیلیاش را نمیداند. به سراغ عمومهدی میرود و میپرسد: فامیلت چیست؟ میگوید: مصباح. دخترک با شیطنتی خاص میگوید: چی؟ مسواک؟! عمومهدی به او میخندد و دخترک معلمش را عمو مسواک خطاب میکند. ثریا و مریم طاهری از دانشآموزان درسخوان کلاس دوم هستند. با آب و تاب از خوبیهای مدرسه کوچکشان میگویند. این دودانشآموز نیز بنا به دلایلی با تأخیر به مدرسه رفتهاند اما کمکهای درسی که در خانه ایرانی علم به آنها شده سبب شده اکنون در دروسی مانند فارسی و ریاضی پیشرفت کنند. در پایین پلهها چند پسربچه مشغول کشتی گرفتن هستند و فقط صدای خنده و همهمه از این فضا به گوش میرسد. بچهها معلمهای خود را خاله و عمو خطاب میکنند. یکی میگوید خاله زهرا و دیگری خاله مریم را صدا میزند. معلمهای جوان نیز با لبخند به سراغ آنها میروند. اینجا شبیه هیچ مدرسه دولتی یا غیرانتفاعی نیست؛ اینجا خانه ایرانی علم در قلعه ساختمان از محلات محروم و حاشیه نشین مشهد است؛ مدرسهای برای دانشآموزان آسیبدیده. معلمان این مدرسه دانشجویان جمعیت امام علی(ع) هستند که فقط به عشق خدمت میآیند و درس میدهند. بالاخره زنگ تفریح به پایان میرسد و همه دوباره در کلاسهای درس حاضر میشوند جز نادر. کسی به او سخت نمیگیرد. مدتی در حیاط کوچک و زیر درخت خشکیده توت با پای برهنه برای خودش بازی میکند. قد بلوزش آنقدر کوتاه است که دور کمرش کاملا پیداست. انگار سرمای هوا در او تأثیری ندارد. خالهزهرا چندبار او را صدا میزند اما گوشاش بدهکار نیست. بالاخره او با تأخیری حدودا یک ربعه به کلاس درس میرود. اول دی؛ آغاز سال تحصیلی محرومان علیرضا خادمباشی که در غیاب خانم گلمکانی، مسئول روز خانه ایرانی علم است، اظهار میکند: دانشآموزان این مدرسه بین 7تا 12سال سن دارند که در کلاسهای اول تا چهارم درس میخوانند. البته این دانشآموزان در مدرسه دولتی هم تحصیل میکنند و ما اینجا به آنها دروس کمک آموزشی ارائه میکنیم. اغلب این دانشآموزان به نوعی آسیبدیده هستند؛ برخی با تأخیر به مدرسه رفتهاند، برخی از آنها شناسنامه ندارند و برخی دیگر بدسرپرست هستند. اما به هر حال از 2 سال پیش همه اینها موفق شدهاند به مدرسه بروند. از ابتدای دی ماه، دانشآموزان اصلی این مدرسه که همه آنها از تحصیل در مدرسه دولتی محروم هستند تحت آموزش قرار گرفتهاند. اغلب این دانشآموزان یا شناسنامه ندارند و یا بدسرپرست هستند. بعضی از آنها نیز کودک کار هستند. برخی پول تحصیل ندارند و به نوعی هر کدام بنا بهدلیلی نمیتوانند در مدارس رسمی و دولتی درس بخوانند. چند نفر از دانشجویان این جمعیت ضمن شناسایی این دانشآموزان با خانواده آنها ارتباط برقرار کرده و شرایط تحصیل در این مدرسه را برای آنان فراهم میکنند. دانشآموزان در این مدرسه درس میخوانند و پس از اینکه شرایط تحصیل در مدارس عادی و دولتی برای آنها فراهم شد از سوی آموزش و پرورش تعیین سطح شده و در کلاس درس حاضر میشوند. دانشآموزان این مدرسه در پایان سال کارنامه تحصیلی میگیرند اما این کارنامه مورد تأیید آموزش و پرورش نیست. از اینرو پس از اینکه شرایط تحصیل برای برخی از آنها فراهم میشود، تعیین سطح شده و لازم نیست دوباره از کلاس اول درس بخوانند. اولویت با محرومان از تحصیل مسئول واحد رسانه جمعیت امامعلی(ع) در خراسانرضوی نیز درخصوص فعالیت این مجموعه میگوید: 3 خانه ایرانی در محلات قلعه ساختمان و طبرسی شمالی راهاندازی شده است؛ 2مرکز برای کودکان محروم از تحصیل و یک مرکز برای زنان سرپرست خانوار. محمدرضا خدامی با اشاره به اینکه اولویت برنامههای آموزشی در این مرکز با افراد محروم از تحصیل است میافزاید: 120کودک محروم تحت پوشش این مجموعه هستند. این کودکان در قالبهای مختلف تحت پوشش قرار میگیرند. تعدادی به لحاظ آموزش دروس و برخی دیگر نیز تحت آموزشهای ورزشی قرار میگیرند. تیم پرشین (دختران، هندبال و پسران، فوتبال) زیر مجموعه جمعیت امامعلی در این منطقه فعالیت میکند. کلاسهای دانشآموزانی که موفق به راهیابی به مدارس رسمی و دولتی شدهاند پنجشنبهها از ساعت یک تا 3 برگزار میشود. برای بقیه 4 روز در هفته از ساعت یک تا 4عصر کلاسها برگزار میشود. البته برای کودکان کار، گاهی کلاسها از ساعت 4عصر به بعد هم برگزار میشود. در این مرکز دروس آموزش و پرورش آموزش داده میشود. معلمها که همگی دانشجو هستند نیز پیش از تدریس تحت آموزش قرارمیگیرند. دانشآموزان این مرکز پس از شناسایی براساس نظر مددکاری پذیرش میشوند. کودکان مورد حمایت در خانههای ایرانی، از خدمات آموزشی تحصیلی، هنری و ورزشی، خدمات پزشکی و مشاوره و تغذیه مناسب بهرهمند میشوند. تمام این کمکها بهصورت رایگان و از طریق حمایتهای مردمی و خدمات داوطلبانه انجام میگیرد. اغلب دانشآموزان این مرکز مشکل اوراق شناسایی دارند. رفع مشکل این کودکان به اصلاح قانون تابعیت بازمیگردد. افراد بدون تابعیت یا مشکوکالتابعین باید هر چه سریعتر تعیین تکلیف شوند. امیدواریم روزی برسد که مشکل این کودکان فقط دغدغه خودشان نباشد، بلکه همه اقشار جامعه این موضوع را از مسئولان مطالبه کنند. البته درصورتی رفع این مشکل مطالبه مردمی میشود که همه بیایند و از نزدیک زندگی این کودکان را ببینند. جمعیت امام علی برای آموزش کودکان محروم از تحصیل در خانههای ایرانی نیازمند دانشجویان بیشتری است تا در راه آموزش، کودکان را یاری رساند. زهرا مهرزادگان، 22ساله، دانشجوی حسابداری است. او از 4سال پیش فعالیت خود را در این مجموعه آغاز کرده است. مهرزادگان کار کردن در کنار این کودکان را انرژیبخش میداند و میگوید: این بچهها خیلی بااستعداد هستند. کار کردن با آنها حس خوب و غیرقابل توصیفی دارد. بچهها حتی خصوصیترین مسائل زندگیشان را هم به ما میگویند و با هم دوست هستیم. وضعیت برخی از آنها خیلی ناراحتکننده است؛ پدر و مادر معتاد دارند، برخی حتی شناسنامه ندارند درحالیکه ایرانی هستند. امیرمحمد سهباییفردوسی، دانشجوی کامپیوتر و معلم کلاس دوم است. او 21سال دارد و حدود 2سال است که با این مجموعه همکاری میکند. بچهها علاقه زیادی به او دارند و مدام از سروکولش بالا میروند و او صبورانه با آنها بازی میکند. سهبایی فردوسی میگوید: بچههای اینجا خیلی بامرام و مهربان هستند. وقتی در کوچه، افراد ناشناس برای ما مزاحمتی ایجاد میکنند سریع از ما دفاع میکنند. این بچهها به ما اعتماد خاصی دارند و فقط به چشم یک معلم به ما نگاه نمیکنند. اغلب دانشآموزان این مرکز بهدلیل لهجههای خاصی که دارند در درس فارسی ضعیف هستند اما ریاضی اغلب آنها خیلی خوب است. آنها استعداد ویژهای دارند که باید در راه یادگیری علم و دانش صرف شود.