به گزارش روابط عمومی خیریه عترت بوتراب به نقل از شهرامید، گورخوابها برگشتهاند. «زندگی در گور» عنوان گزارشی بود که هفته گذشته در روزنامه شهروند، منتشر شد. بنابر این گزارش، شماری از افراد بیخانمان در گورستانی واقع در نصیرآباد حوالی شهریار، برای در پناه ماندن از سرما درون قبرهای خالی میخوابند. این خبر در رسانههای داخلی و خارجی منعکس شد. موج اول با انتشار گزارش و عکسها، در سایتهای خبری و کانالهای تلگرامی مربوط به روزنامهها شکل گرفت و با واکنش هنرمندان به خصوص اصغر فرهادی کارگردان شناخته شده، که نامهای سرگشاده، خطاب به حسن روحانی، رییسجمهوری نوشت و در آن از فقر حاکم بر زندگی بخش وسیعی از مردم کشور گلایه کرد، پرویز پرستویی دیگر هنرمند مطرح کشورمان و هزاران گروه و سازمانهای مردمنهاد مجازی و غیرمجازی تبدیل به سونامی خبری شد، به شکلی که تا چند روز بعد از انتشار این گزارش، همچنان شاهد دست به دست شدن عکسها و خبرها در فضای مجازی و عکسالعملها بودیم، تا جایی که هشتگی با عنوان «گور خواب» هم در توییتر برای آن به راه افتاد و با واکنش مختلف کاربران در شبکههای اجتماعی همراه شد. گروهی موافق و خوشحال از انعکاس این دست گزارشها و گروهی مخالف. دکتر نیره توکلی، جامعهشناس و استاد دانشگاه، درباره انتشار این گزارش و بازتابهای آن میگوید: «شکی نیست که باید آسیبهای اجتماعی منعکس شوند و در این میان مسالهای که بسیار اهمیت دارد، نوع برخورد با این گزارشهاست. مخالفت با انتشار گزارش آسیبهای اجتماعی و دعوت به سکوت، با این منطق که این گزارش ممکن است مورد سوءاستفاده قرار بگیرد اشتباه است. همچنین برخوردهای سیاسی مشکلساز است. نباید یک آسیب اجتماعی تکاندهنده هدف موضعگیریهای جناحی و سیاسی مسئولان قرار گیرد و از آن، بهره سیاسی ببرند. به جای سیاسی کردن یک موضوع اجتماعی باید به دنبال راهحل بود. مسئولان باید نگاه فراگیری به جامعه داشته باشند و خودشان را در برابر تکتک این آسیبها مسئول بدانند، نه اینکه برای بهرهبرداری شخصی، رقیب سیاسی را مورد هدف قرار دهند.» این جامعهشناس همچنین در پاسخ به این پرسش که نقش سازمانهای مردمنهاد در برابر این مشکلات چگونه است، به «شهر امید» میگوید: «NGOها با وجود محدودیتهای مالی که دارند، باز هم کارشان را انجام میدهند. باید به سازمانهای مردمنهاد فرصت داده شود. در کنار این مساله افکار عمومی هم در حال حاضر از افراد آسیبپذیری که شرایطشان مورد گزارش قرار گرفت، حمایت میکند هرچند عدهای هم هستند که معتقدند این آدمها میتوانند برای جامعه ناامنی ایجاد کنند. اما بیشتر مردم ما روحیه نیکوکاری دارند.» با وجود اینکه جامعهشناسان و تحلیلگران مسائل اجتماعی میگویند که ایرانیان ملتی علاقهمند به امور خیریه هستند و روحیه نیکوکاری دارند اما در سالهای اخیر یک نکته در کانون نقد و نظر قرار گرفته و آن واکنشهای اجتماعی به مشکلات و آسیبهای اجتماعی عمدتا به صورت مجازی شده است. تجربه حوادث گوناگونی که بعضا مواردی از آنها در شبکههای اجتماعی و رسانهها هم گزارش شده، شرایطی را ایجاد کرده که برخی میگویند با وجود بازتابهای بعضا گسترده آسیبهای اجتماعی در رسانهها و فضای مجازی اما نه مردم و نه دولت در میدان اقدام و عمل آستین همت را بالا نمیزنند. اصطلاحی که جامعهشناسان و نیز تحلیلگران رسانه این روزها زیاد به کار میبرند بحث جامعه نمایش است و مسئولان و مردم تماشاگر. گروهی که در مواجهه با آسیبهای اجتماعی مثل همین ماجرای اخیر گورخوابی معتادان متجاهر در قبرستان نصیرآباد شهریار، موبایل به دست تلاش میکردند که با قبرهایی که بهنوعی به خوابگاهی برای معتادان و افراد آسیبدیده تبدیل شده بود، سلفی بگیرند و در شبکههای اجتماعی به نمایش بگذارند. از سوی دیگر این رویکردهای نمایشی و به دور از اقدام و عمل در میان مسئولان اجرایی هم دیده میشود بهگونهای که بهرغم انتشار گزارشهایی مستند درباره افزایش مشکلات اجتماعی در کشور و نیز رشد برخی آسیبها عملا طرح و برنامهای برای مواجهه و مدیریت و کنترل و به تبع آن کاهش این آسیبها پیشبینی نمیشود و نهایتا کنش و واکنش مسئولان در این زمینه به بازدید و برنامههای رسمی و نه ارائه و اجرای برنامههای عملی در این زمینه محدود میشود. آنطور که توکلی میگوید، یکی از راهکارهای مهم در مواجهه با آسیبها و عقبماندگیها در حوزه مسائل اجتماعی این است که دست از سرزنش قربانی برداریم: «وقتی افراد میگویند اینها بیکارند، اینها معتادند و ... این یعنی سرزنش قربانی. باید بدانیم که خیلی از این افراد ناگزیر در این چرخه به دنیا میآیند و زندگی میکنند. کودکی که در یک خانواده فقیر و معتاد به دنیا میآید چقدر مورد حمایت قرار میگیرد که خودش دچار آسیب نشود؟ افزون بر اینها سید حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری ایران یکی از وظایف رسانهها را بیان واقعیتها و مطالبهگری نسبت به حقوق شهروندان میداند و به «شهر امید» میگوید: «این موضوعی که درباره گورخوابها اتفاق افتاده یک تلنگر است که حواسمان باشد، افرادی دور و برمان هستند که از داشتن حداقلها محروم هستند. حواسمان باشد که چه به عنوان یک مدیر و چه به عنوان یک شهروند، در جامعه مسئولیت اجتماعی داریم. کاهش این حس مسئولیت اجتماعی نتیجهاش میشود این موضوعی که منتشر شده، اینکه افرادی در گور یا زیر پلها میخوابند.» به گفته او همه اینها یک پیام مشخص دارد و آن نابرابری اجتماعی در جامعه است: «این فقر نیست چراکه تعریف فقر زمانی است که یک سری امکانات در اختیار هیچکس نباشد، اما وقتی گروهی به آن دسترسی دارند این یعنی نابرابری اجتماعی. یعنی فراگیر نبودن نظام رفاه و تامین اجتماعی. اصل 29 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران میگوید، برخورداری از تأمین اجتماعی ازنظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، ازکارافتادگی، بیسرپرستی، درراهماندگی، حوادث و سوانح، نیاز به خدمات بهداشتی درمانی و مراقبتهای پزشکی به صورت بیمه و غیره، حقی است همگانی. دولت موظف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای تکتک افراد کشور تأمین کند.» آنطور که موسوی چلک میگوید، حل این مشکل وظیفه حاکمیت است اما فقط دولت یا فقط مردم نیستند. بلکه همه باید دست در دست هم این مشکلات را حل کنیم: «برای یک مدیریت هوشمند اجتماعی باید از همه ظرفیتها استفاده کنیم و این ظرفیت محدود به قوه مجریه نیست. اما برای اینکه مردم مشارکت کنند، باید اعتماد اجتماعی را که یکی از مولفههای جلب مشارکت اجتماعی است بالا برد. طبیعتا وقتی اعتماد اجتماعی بالا باشد مشارکتپذیری مردم نسبت به سایر هموطنان بالا خواهد بود. این مساله در همه جای دنیا صادق است و مختص ایران نیست. وقتی مسئولیت اجتماعی در مردم نهادینه شود ما شاهد کاهش معضلات خواهیم بود. یک نسل قبل از ما، پدران و مادران ما که در روستا زندگی میکردند اگر فقیری را در اطراف خود میدیدند نانوشته کمک میکردند تا مبادا فقر باعث شود دست به کار دیگری بزند. اگر شب عید بود اولین لباس نو را برای یتیم یا خانواده نیازمند میبردند. اگر برداشت برنج بود اولین کیسهاش را برای خانوادههای نیازمند کنار میگذاشتند، به این تعبیر که مالشان را حلال میکردند.» امروزه در کنار مسئولیت اجتماعی مهربانی اجتماعی هم کاهش پیدا کرده است. مردم ما کارتنخوابها را میبینند و بیتفاوت عبور میکنند. به اعتقاد موسوی چلک، این بیتفاوتی آزاردهندهترین مساله است و نشاندهنده اینکه سرمایه اجتماعی پایین آمده است: «در سرمایه اجتماعی اعتماد نکته کلیدی است. در گذشته مردم، غم و شادی دیگری را غم و شادی خودشان میدانستند. همیشه گفته شده برای کمک کردن، ارحام و نزدیکان در اولویت هستند. در گذشته شبنشینیها و صلهرحمها باعث شناخت و دستگیری میشد. امروز این را از دست دادهایم. امروز مهربانی اجتماعی، حلقه مفقوده اخلاق اجتماعی جامعه ما شده است که آثارش را در تکدیگری و گورخوابی و ... میبینیم. فردگرا شدهایم. منافع فردی به منافع جمعی اولویت داده شده. در جامعهای که منابع و ثروت در آن کم نیست، احساس عدم امنیت نسبت به آینده باعث شده فرد حرص این را داشته باشد تا هر چه میتواند برای خودش جمع کند. فراموش کردهایم شاید فردا من هم به دیگری نیازمند شوم. کلاه خودمان را میچسبیم که باد نبرد.»