به گزارش روابط عمومی خیریه عترت بوتراب به نقل از شهرامید، همه جای این خانه از مهر و محبت این زن و شوهر لبریز است و میتوان عطر محبت را از کلام آنها استشمام کرد و از این منظر زبانزد همسایگان، دوست و آشنایان هستند. از ساکنان قدیمی محله خودشان هستند، محلهای که خانه بزرگشان در آن را وقف کهریزک کردند، خانهای که بسیار باصفاست و علت صفای آن بیشتر از حیاط پرگل و درختش، مهر، صفا و محبت ساکنان آن است. آنها هر کار خیری که بتوان متصور شد را انجام داده و میدهند گویی برای محبت و نشر دوستی و مهر به این دنیا آمدهاند و خلقت آنها به همین سبب بوده است. از وقف خانه تا کمک به مساجد و کودکان یتیم گرفته تا همدلی با فردی نیازمند و شنیدن یک درد دل ساده از او. گفتوگوی تفصیلی با آقای لایقی و خانم مهرآبادی از واقفان کهریزک را در ادامه میخوانید: لطفا هردو عزیز مختصری از خودتان برایمان بگویید. آقای لایقی: علی اصغر لایقی متولد 1311 و اهل دماوند هستم. پدرم کشاورز بود و به او در کارهای کشاورزی کمک میکردم. از سال 1327 به تهران آمدم، مدتی در مطب یک دکتر کار کردم و بعد از آن به استخدام شرکت نفت درآمدم و تا بازنشستگی در همان جا مشغول بودم. منزل وقفی را نیز با وامی که از شرکت گرفتم خریداری کردم و در حدود 17 سال است که آن را با کلیه اسباب و اثاثیه به موسسه کهریزک اهدا کردم. خانم مهرآبادی: ملوک مهرآبادی هستم و هفتاد سال دارم. اصالتا دماوندی هستم اما در تهران به دنیا آمدم و غیر از مدت کوتاهی که داوطلبانه در سپاه کار کردم و در جبهه خدمتگزار رزمندگان بودم خانهدار بودهام. مدت پنجاه سال است که با همسرم زیر یک سقف زندگی میکنیم و هیچگاه با هم بحث و دعوایی نداشتیم. انگیزهتان از وقف خانه چه بود؟ خانم مهرآبادی: ما فرزندی نداریم و طبق احادیث و روایات پرونده ما در این دنیا بسته خواهد شد و نمیخواستیم این اتفاق بیافتد و در ضمن اگر خدای ناکرده اتفاقی برایمان افتاد یا هر دو زمینگیر شدیم نمیخواستیم سر بار و مزاحم فامیل شویم و چون استطاعت مالی داریم میخواستیم بتوانیم در دوران بیماری هم راحت روزگار بگذرانیم و منت کسی بالای سرمان نباشد. آقای لایقی: البته احادیث و روایات در ارتباط با موضوع وقف نیز در این تصمیم بیتاثیر نبود، طبق این احادیث کسانی که مال خود را وقف میکنند پرونده آنها در این دنیا بسته نمیشود و باز میماند. من هم برای خواهر و برادران کوچکترم هر چه در توان مالیام بود انجام دادهام و در ذهن خود اندیشیدم که حالا وقت آن است که برای خودمان هم قدمی برداریم و به فکر آینده خود و همسرم باشم. در خانوادهتان نیز سابقه فعالیتهای خیرخواهانه داشتهاید؟ خانم مهرآبادی: کار خیلی قابلتوجهی نه، در حد اینکه هر شب جمعه در مساجد خیراتی بدهند یا مراسمهای اینچنینی برگزار کنند. آقای لایقی: مادرم خیلی دست به خیر و سید بود و او را سید خدیجه صدا میکردند، با اینکه کشاورز بود ولی اموال خود را به افراد نیازمند و فامیل و غریبه میداد و امکان نداشت نیازمندی از خانه ما دست خالی بازگردد. بعد از فوت برادرم، حقوق او به حساب مادرم واریز میشد و او بیشتر این حقوق را به افراد نیازمند میداد. اگر کسی مریض بود یا گرفتاری مالی داشت حتما به او کمک میکرد و اگر زمانی از او میپرسیدی که چرا با اینکه خود نیز نیازمند این حقوقی آن را به دیگران میبخشی میگفت که گناه دارند، زن و بچه دارند و خرج زندگی هم بالاست. چرا در بین همه موسسات شما وقف به موسسه کهریزک را انتخاب کردید؟ خانم مهرآبادی و آقای لایقی: خیلی تحقیق کردیم و به موسسات زیادی سر زدیم و متوجه شدیم در صورتی که به هر موسسه دیگری غیر از کهریزک این خانه را وقف کنیم به محض وقف، این خانه از ملکیت ما خارج میشود و به این نتیجه رسیدیم که بهترین جا همینجاست که ما بتوانیم تا زمانی که میتوانیم از خودمان نگهداری کنیم در همین خانه بمانیم. انجام این حجم از فعالیتهای نیکوکارانه چه تاثیراتی بر روحیه شما داشته است؟ خانم مهرآبادی: خیلی تاثیرات مثبتی داشت و من به واقع از ته قلب نسبت به این تصمیم خشنودم و بهقدری از این تصمیم احساس رضایت دارم که چهار نفر دیگر را هم به این کار تشویق کردم و آنها هم در حال طی کردن مراحل قانونی برای وقف هستند و حتی خودم هم برای شناساندن و طی مسیر قانونی این کار همراه یکی، دو نفر از این عزیزان بودم و چندین ماه هم درگیر این موضوع بودیم و در نهایت هم موفق شدیم و این وقف از طرف یکی از این عزیزان انجام شد. از انجام این دست کارها احساس سبکی میکنم چون میدانم که این کارها خداپسندانه است و او انجام این کارها را بسیار دوست دارد. آقای لایقی: خانم همیشه به من میگوید که تو باعث و بانی نصف کارهای خیر من بودی و هستی و اگر مرا آزاد نمیگذاشتی هرگز نمیتوانستم در این ابعاد کارهای خیرخواهانه انجام دهم یا به جبهه بروم. من بسیار خوشحالم ولی از بابتی هم ناراحتم که چرا در توان مالیام نیست که کارهای بزرگتری انجام دهم و همیشه این حسرت را در دل دارم که کاش خداوند به من و همسرم بیشتر از اینها مال میداد که بهتر و بیشتر خدمتگزار افراد نیازمند باشیم. فرهنگ نیکوکاری را در ایران چگونه میبینید؟ خانم مهرآبادی و آقای لایقی: مردم ایران همدیگر را دوست دارند و اصلا نمیخواهند ناراحتی هم را ببینند، اما افرادی که اهل رفتن به مساجد هستند تا حدودی بیشتر با این فرهنگ آشنایی دارند و افرادی که به مساجد رفت و آمد ندارند آگاهی لازم نسبت به اهمیت کمک به مردم را ندارند و لازم است که نسبت به مسائل جامعه و مشکلات آنها آگاه شوند. بهترین راه این آگاهیبخشی تلویزیون است و بیشتر باید در این رسانه جمعی نسبت به این مسائل گفتوگو شود و برنامه درست کنند. یکی از دوستان که خانه خود را وقف حوزه علمیه کرد، هیچ تبلیغی برای او نشد و از طرف هیچ مکانی موردستایش قرار نگرفت و برای این مسئله ناراضی بود. او به این نکته اشاره کرد که اگر از من مصاحبهای میشد و تقدیری صورت میگرفت به دنبال آن مردم هم بیشتر با کار خیر و نحوه انجام آن آشنا میشدند. آقای لایقی: مردم ایران بسیار مردم دلرحمی هستند ولی باید بدانند که چه کاری میتوانند در راه خیر بکنند، بهطور مثال در مورد وقف خانه اگر خانم بنده به مساجد رفت و آمد نداشت و در آنجا با خانمی آشنا نمیشد که این کار را قبلا کرده بود هرگز شرایط وقف در کهریزک را نمیدانستیم و به تبع آن خانه را هفده سال پیش وقف نمیکردیم. پس تبلیغات و آگاهیبخشی عمومی بسیار موضوع مهمی است و در ترویج فرهنگ نیکوکاری تاثیرگذار است. کار خیر را باید تبلیغ کرد یا باید آن را مسکوت باقی گذاشت؟ خانم مهرآبادی: عدهای معتقدند که اگر کار خیری میکنند حتی فردی که کنار دست آنها هم نشسته نباید متوجه شود، مثلا نوبت اولی که از ما برای مصاحبه با تلویزیون دعوت شد من قبول نکردم و استدلالم هم این بود که فردا که برنامه ساخته شود و دوست و آشنا ببینند میگویند که ما قصد تظاهر و ریا داشتیم و اگر این قصد را نداشتیم هرگز به تلویزیون نمیرفتیم. با صحبتهایی که با من در این زمینه از طرف تلویزیون شد به این نتیجه رسیدم که در صورتی که این کار را بکنم باعث تشویق عدهای از مردم به کار خیر میشوم. بعد از پخش برنامه از اقصی نقاط کشور با ما تماس گرفتند که شما چگونه این وقف را انجام دادید و چه مراحلی را طی کردید، از زاهدان، گیلان و ... ما تماس داشتیم و حتی ما را بابت این کار تشویق کردند. بعد از پخش مصاحبه ما، چند نفر به کهریزک رفتند و ملک خود را اهدا کردند و یکی از دلایل تصمیم آنها دیدن همین مصاحبه بود. همسر برادر من یک صندوق قرضالحسنه دارد و لازمه تداوم فعالیتش تبلیغات است تا اگر کسی میتواند به صندوق کمک کند یا اگر کسی احتیاج داشت از صندوق وام بگیرد. به نظرم فقط جایی تبلیغ جایز نیست که پولی را به فردی بدهید و قصد پس گرفتن آن را هم ندارید، در این صورت برای حفظ آبروی او نباید به کسی گفته شود. خود من گاهی ضامن نیازمندی برای گرفتن وام قرضالحسنه میشوم ولی هیچگاه به کسی بروز نمیدهم که این کار را برای چه کسی انجام دادم و آن فرد چه قصدی از گرفتن این پول داشت. آقای لایقی: به نظرم همیشه باید کار خیر را تبلیغ کرد ولی در صورتی که اطمینان کامل داشته باشید به کسی کمک میکنید که واقعا نیازمند است نباید نیاز او را همه جا اعلام کنید. گاهی اتفاق میافتد که افرادی برای کمک به موسسات خیریه و خیرین مراجعه میکنند که نیازمند واقعی نیستند و قصد سوءاستفاده از احساسات فرد خیر را دارند به همین منظور است که میگویم باید قبل از انجام کمک حتما تحقیق کنید و چشم بسته مخصوصا به افراد حقیقی کمک نکنید. مثلا گاهی من و همسرم کمکهایی که میکنیم کسی جز ما از آنها خبر ندارد، پس بسته به شرایط و موقعیت مشخص میشود که کار خیر باید تبلیغ یا مسکوت گذاشته شود. بزرگترین ثمره خودتان را از انجام فعالیتهای خیرخواهانه چه میدانید؟ خانم مهرآبادی و آقای لایقی: بزرگترین ثمره ما سلامت جسمی ماست و خدا را شکر تا به الان روی پای خودمان ایستادهایم و احتیاجی هم به کمک هیچکس نداریم. خداوند لطف خود را همواره شامل حال ما کرده و ما همیشه مدیون او در زندگی هستیم.