فاضل ۱۸ ساله از استان کهگیلویه و بویراحمد فرزند مستعد بوتراب است که در آزمون سراسری رتبه ۸۳۴ رشته علومتجربی را به دست آورده و دندانپزشکی را برای ادامه تحصیل انتخاب نموده است. او فرزند اول یک خانواده ۶ نفره است که به همراه سه برادر و یک خواهر و مادرشان زندگی میکنند. همه فرزندان مشغول به تحصیل و تحتحمایت موسسه بوتراب هستند. مسئولیت اداره زندگی خانواده بر شانههای جوان ۱۸ ساله بوتراب است. در کنار تحصیل برای امرار معاش و برآوردن مایحتاج زندگی به همراه برادرش به کارهایی همچون چوپانی میپردازد. مادر نیز از راه فروش شیر و ماست گوسفندان، پدرانه برای گذران زندگی تلاش میکند ولی تلاش مادر و زحمات مداوم فاضل کفاف مخارج یک خانواده ۶ نفره را نمیدهد. یک عمر جای خالی بزرگترین تکیهگاه زمانی که فاضل ۹ ساله بود و مفهوم مرگ در باور کوچکش نمیگنجید، قلب پدر ناگهان از تپیدن ایستاد و دنیای کودکانه فاضل، تا ابد از شنیدن صدای ضرباهنگ نفسهای پدر محروم شد. از پدر خاطرات مبهم سیاه و سپید و حسرتی به بلندای یک عمر جای خالی بزرگترین تکیهگاه، بر ذهن و شانههای کودکانه فاضل به یادگار ماند. زندگی بعد رفتن پدرروز به روز سخت و سختتر شد اما اکنون قبولی فاضل با رتبه عالی در کنکور سراسری، سرآغاز آینده روشن و نویدبخش یک زندگی بهتر برای تمام اعضای خانواده شده است. روشناییبخش تاریکی دنیایم در شهر ما مدرسه نمونه دولتی وجود نداشت و من برای تحصیل به یکی از شهرهای مجاور میرفتم. بعضی از شبها را تا صبح بیدار بودم و به اوضاع و شرایطی که داشتم فکر میکردم. شرایط سختی که فقط دلم میخواست راه خلاصی از آن بیابم و جز درس خواندن راهی که بتواند چراغ روشنی در تاریکی دنیایم بیفروزد نبود. آشنایی با موسسه بوتراب از آشناییاش با موسسه میگوید: « دقیق نمیدانم چند سال است که موسسه بوتراب چتر حمایتش را بر سر من و خانوادهام گسترده ولی خیلی وقتها، این حجم عظیم از محبت را نمیتوانم هضم کنم. وسعت قلب آدمهایی که بیدلیل و بیبهانه مهرباناند، برایم وصف نکردنیست. آدمهایی که آینده و استعداد ما برایشان مهم است و همه جوره هوایمان را دارند و خالصانه و بیریا، واسطه میان فصل سرد و تاریک دنیای ما با فردای روشناند» از هیجان و اشتیاق اردویی که به همراه موسسه داشت برایمان میگوید: «برای من که تنها یکبار به مشهد سفر کرده بودم، سفر به خوی خیلی خوب و هیجانانگیز بود. مخصوصا اینکه توانستم بر خیلی از ترسهایم مثل صحبت کردن در جمع و حضور در کنار افراد بزرگی مثل آقای سیدی غلبه کنم و به نوعی این اردو باعث افزایش اعتماد به نفسم شد. من آدم ساکت و گوشهگیر و آرامی هستم اما در این سفر از پیله انزوا بیرون آمدم. داستان زیاد میخوانم و تصمیم دارم ماجراهای سفرمان را به صورت یک داستان بنویسم.» بزرگترین حامی من علاوه بر کمکهای معیشتی و ماهانه موسسه بوتراب از امکاناتی نظیر استفاده از کلاسهای «گزینه دو» و اهدای لپتاپ از طرف موسسه بهرهمند شدم که نقش به سزایی در پیشرفت تحصیلیام داشت. بزرگترین هدف در زندگی بزرگترین هدف من در زندگی شناخت دلیل آفرینش و رسیدن به مفهوم چیستی و چرایی خلقتم است. هدف بعدیام، ادامه تحصیل و رسیدن به موفقیت است تا بتوانم خانوادهام را به سطح بهتری از زندگی برسانم و جواب زحمتهای مادرم و موسسه بوتراب که بزرگترین حامی و پشتیبانمان هستند را بدهم. موفقیت از نظر شما موفقیت زمانی تعریف میشود که انسان خودش را با بقیه یا با گذشته خود مقایسه کند. من زیاد اهل مقایسه کردن نیستم و باور دارم سختیها و مشکلات راه تازه شروع شده و من آن هنگام که بتوانم از پس تمام این دشواریها برآیم میشود گفت انسان موفقی هستم. همچنین به نظر من موفقیت را شرایط تعیین میکند. مثلا اگر «کریستیانو رونالدو» به زمان چنگیر خان مغول برود انسان موفقی نخواهد بود و بالعکس، پس موفقیت در هر زمان و تحت هر شرایط تعریف مختلفی دارد. توصیه به فرزندان بوتراب فاضل به دوستان بوترابیاش توصیه میکند از فرصتهایی که پیشرو دارند به نحو احسن استفاده کنند تا بعدها احساس پشیمانی نکنند. میگوید ما فرزندان بوتراب نباید غصههایمان را از یاد ببریم، رنجهایی که کشیدیم، سختیهایی که تحمل کردیم، همه را باید در یک گوشه دنج خاطرمان قاب کنیم چرا که همین رنجها و سختیها باعث خواهد شد که روزهای بهتر آینده را بسازیم. سخن آخر در پایان از موسسه خیریه عترت بوتراب و تکتک کارکنان خیرخواه آن که دلهایشان پر از مهر و مهربانی است قدردانی میکنم و امیدوارم یک روز بتوانم مهربانیهایشان را جبران کنم و در کنارشان در حد توانم برای دستگیری از فرزندان محروم از سایه مهربانی پدر، قدم بردارم.